قانون 5: رابطه دوچرخه سواری با HTFU

فهرست مطالب:

قانون 5: رابطه دوچرخه سواری با HTFU
قانون 5: رابطه دوچرخه سواری با HTFU

تصویری: قانون 5: رابطه دوچرخه سواری با HTFU

تصویری: قانون 5: رابطه دوچرخه سواری با HTFU
تصویری: 5 قانونی که همه دوچرخه سواران باید رعایت کنند | چگونه در جاده ایمن سوار شویم 2024, آوریل
Anonim

نیاز خاصی به سختی در ورزش دوچرخه سواری و در زندگی وجود دارد، همانطور که با مدیتیشن قانون شماره 5 فرانک استراک متوجه شدیم

قانون 5 شاید اساسی ترین قوانین از همه باشد. دوچرخه سواری به معنای عبور از مرزهای فیزیکی ماست. دوچرخه سواری سریع به معنای عبور از محدودیت های روانی است. این ذهن ماست که به بدن ما اجازه می‌دهد تا به چیزی برسد که معتقد است دور از دسترسش است. دوچرخه سواری غرق در سنت سختی و تمایل به فراتر رفتن از آن چیزی است که باور داریم توانایی انجام آن را داریم. این جوهر قانون شماره 5 است: ذهن بدن را فراتر از محدودیت های درک شده ما فشار می دهد.

هیچ مطلق وجود ندارد. این یک اندازه گیری نسبی است.مشاهده می‌شود که هر زمانی که ما به نوعی مقاومت را فشار می‌دهیم - فیزیکی یا ذهنی - چه به معنای حمله به گروه در زمانی که پاهای شما از قبل پخته شده است، چه فشار آوردن برای ادامه سواری پس از یک جلسه برنامه‌ریزی نشده با مرد چکش یا صرفاً جمع آوری شهامت برای انداختن پای خود روی لوله بالایی برای تبدیل شدن به فرد سالم تری.

این چیزها به زندگی روزمره ما سرازیر می شوند. گاهی اوقات می تواند به ما بیاموزد که از سر و صدا در مورد چیزهایی که باید مستقیماً با آنها برخورد کنیم، دست برداریم.

قانون 5 - با نام مستعار The V - یک حالت ذهنی، یک سبک زندگی است. این بدان معنا نیست که شما نمی توانید در مورد زیبایی شناسی سر و صدا کنید، از آب و هوا شکایت کنید یا در مورد جزئیات جانبی نگران باشید. اما این بدان معنی است که شما باید سخت، منظم و منظم باشید و بدانید که زیبایی شناسی چه زمانی باید در صندلی عقب قرار گیرد تا عمل کند. یعنی با وجود اینکه از آب و هوا شکایت کرده اید، اما برای انجام تمرینات خود در آن بیرون می روید. بیش از هر چیز، به این معنی است که وقتی سیگنال‌هایی که از بدن شما می‌آیند توقف کنید، به خودتان فشار می‌آورید تا کاری را انجام دهید.قانون شماره 5 در همه چیز زندگی ما نفوذ می کند.

تصویر
تصویر

بی توجهی به درد

فیلم مورد علاقه من لارنس عربستان است. هر آنچه که باید در مورد قانون شماره 5 بدانید در این فیلم آموزش داده شده است. برای شروع، فشار دادن برای تماشای کل موضوع، تمرینی برای استقامت است. با این حال، رفتار سر لارنس تکان دهنده تر است. موفقیت او در عربستان تا حدودی به دلیل ماهیت مهربان و دلسوزی او بود، اما بیشتر به دلیل توانایی او در هدایت و ارائه کمک های عظیم The V.

در قدرتمندترین صحنه فیلم، سیگار یکی از همکارانش را روشن می کند و پس از اتمام، اجازه می دهد کبریت تا انگشتانش بسوزد. همکار او قبل از اینکه خودش بدلکاری را انجام دهد، با حیرت نگاهش می کند. کبریت به آرامی می سوزد و قبل از اینکه شعله به گوشت لطیفش برسد آن را می ریزد.

همکارش می گوید: "لعنتی به درد می خورد!" لارنس با آرامش پاسخ می دهد: "خب، مطمئناً درد دارد."

همکار درخواست می کند، "خب، پس حقه چیست؟" که لارنس می گوید: "حیله، ویلیام پاتر، اهمیتی نمی دهد که به درد بخورد."

ترفند تبدیل شدن به یک دوچرخه سوار بهتر به توانایی فرد در رنج کشیدن بستگی دارد. به هر حال، سواری سریع‌تر آسان است. تنها کاری که باید انجام دهید این است که بیشتر روی پدال ها فشار دهید. ادامه این کار در مواجهه با سوزش ریه ها و سوزاندن ماهیچه ها عنصری است که گردشگر را از دوچرخه سوار جدا می کند. هنرمند به این دلیل رنج می برد که مجبورند. دوچرخه سوار رنج می برد زیرا ما این کار را می کنیم.

به نظر می رسد دوچرخه برای ما وجود دارد که مرزهای خود را پشت سر بگذاریم. احساس آزادی و پرواز، قید و بند زندگی روزمره ما را می‌شکند و به ما اجازه می‌دهد از محدودیت‌هایی که در آن خودمان را محبوس می‌بینیم، عبور کنیم.

در ابتدا، ما در مورد محدوده ارائه شده توسط یک دوچرخه هیجان زده هستیم. هنگامی که محدوده را درک کردیم، سرعت را آزمایش می کنیم. هنگامی که سرعت درک شد، ترکیبی از این دو را آزمایش می کنیم. به نظر می رسد دوچرخه سواری به عنوان آزمونی برای توانایی ما در فراتر رفتن از محدودیت های درک شده نه تنها خود، بلکه برای بشریت طراحی شده است.هر چه سخت‌تر باشید، به عنوان یک دوچرخه‌سوار موفق‌تر خواهید بود، صرف نظر از اینکه جنگجوی آخر هفته، علاقه‌مند، مسابقه‌دهنده یا حرفه‌ای هستید.

هاردمن دوچرخه سواری سابقه گسترده ای در این ورزش دارد. هر چه آنها سخت‌تر بودند، سوء استفاده‌هایشان مضحک‌تر بود، داستان‌های ماجراجویی‌هایشان غنی‌تر می‌شد. مسابقات به آزمونی برای قدرت، استقامت و استقامت آنها تبدیل شد. در اواخر دهه 1860، اولین مسابقه رسمی دوچرخه سواری در مسافت 1200 متر برگزار شد. یک امتیاز بعد، دوچرخه‌ها در مسافت 125 کیلومتری مسابقه داده شدند. تا سال 1903، اولین تور دو فرانس بیش از 2500 کیلومتر در شش مرحله برگزار شد. هر رویداد بعدی برای ارائه یک چالش جدید، آزمایشی جدید از توانایی ورزشکار در مبارزه با عناصر، یکدیگر و خودشان ایجاد شد.

بزرگترین سوء استفاده ها چیزهایی هستند که با اسطوره ها هم مرز هستند. اولین سوارکاری که از Tourmalet ترسناک در پیرنه فرانسه عبور کرد، Octave Lapize، گفته می شود که سازمان دهندگان مسابقه را "قاتل" نامیده است.(هیپربولی، نه فرانسوی، همیشه زبان واقعی پلوتون بوده است.) این مردان، در اوایل دهه 1900، دوچرخه هایی با دنده ثابت با توپی فلیپ فلاپ و دسته سبیل سوار می کردند تا با سبیل های فرمان خودشان همخوانی داشته باشد. برای تعویض دنده، می ایستند، مهره های بال که چرخ را در جای خود نگه می داشتند باز می کردند و چرخ را برعکس می کردند تا به دنده بزرگتر یا کوچکتر تغییر دهند. آنها این کار را در گرم، سرد، باران، برف، روی جاده های خاکی یا سنگفرش انجام می دادند. طول مراحل سی یا چهارصد کیلومتر بود. سواران صبح زود شروع کردند و اواخر شب به پایان رسیدند. آنها توسط ماشین‌های تیم پشتیبانی نمی‌شدند و ماشین‌های مکانیکی باید بدون کمک تعمیر می‌شدند، و رعایت نکردن آنها تخلفی بود که باعث می‌شد شما از مسابقه خارج شوید. سرسختی این مردان را نمی توان بیش از حد تخمین زد.

در دوران پس از جنگ، این ورزش شبیه آنچه امروز می بینیم شروع شد. دنده‌های ریل، بیدون‌های نصب‌شده در لوله‌های پایین، و دسته‌های ریلی محل رایجی بودند. مسابقه سریع‌تر، دوچرخه‌ها سبک‌تر، طیف وسیعی از دنده‌ها و مسابقات کوتاه‌تر بود.دوچرخه‌سواری کمتر آزمونی برای استقامت محض بود، بلکه یک بازی تاکتیکی و تمایل به رنج کشیدن شدید برای رسیدن به یک مزیت بود.

تصویر
تصویر

سخت ترین از هارد

شاید واقعی ترین داستان The V فیورنزو مگنی در سال 1956 باشد. او به طرز معروفی در مرحله 12 جیرو استخوان ترقوه خود را شکست. او حاضر نشد مسابقه را رها کند، و در عوض میله‌ها و شانه‌اش را در باندهای الاستیک پیچید تا درجاتی از راحتی را به دست آورد. با این حال، دوچرخه سواری سریع به استفاده از بازوها برای ایجاد اهرم مورد نیاز برای برگرداندن پدال ها نیاز دارد. او برای جبران ناتوانی اش در کشیدن میله ها، یک لاستیک لوله ای شکل را به دسته اش بست و بین دندان هایش فشار داد. او در مجموع دوم شد. هیچ کس از او این کار را نخواست. V از درون می آید.

Eddy Merckx نیز استعداد مشابهی داشت و گفته می شود که در کیت دوچرخه سواری خود دریچه های رهاسازی فشار قانون شماره 5 نصب کرده است.از نظر مرککس، صدمه زدن به پاهایش برای این کار یکسان بود. فرقی نمی کرد 10 دقیقه عقب بود یا 15 دقیقه جلوتر، وقتی پاها تکان می خورد، دسته را پشت سر گذاشت و خودش راه افتاد. 1969 فصلی است که او کتاب های تاریخی را با جدایی های انفرادی حماسی پر کرد. در Ronde van Vlaanderen، او با 70 کیلومتر مانده به مسابقه جدا شد. در سنت واقعی فلاندری، او این کار را در باران و در یک باد مخالف انجام داد، اگرچه انصافاً این تنها نوع باد آنها در فلاندر است. بعداً در همان سال، در تور دو فرانس، او در مرحله 17 جدا شد در حالی که در مجموع 8 دقیقه برتری داشت. او با مسافت ناچیز 140 کیلومتر مانده به مسابقه حمله کرد. او برتری خود را دو برابر کرد.

این سوء استفاده‌های مرکزیان چیزهای افسانه‌ای هستند، اما فقط به این دلیل که او موفق بود. هر یک از حرکات جسورانه او می توانست به فاجعه منجر شود. ضربه زدن نادرست به سر مرد با چکش می‌توانست به فرارهای او کمک کند و شانس او را برعکس کند. اما به دلیلی او را «آدم‌خوار» نامیدند و دلیل آن امتناع بی‌دریغ او از ترک بود.همیشه فشار می آورید، همیشه رانندگی می کنید تا بهتر، قوی تر، سخت تر باشید.

تصویر
تصویر

مبارزه با سنگ

جاده‌های کلاسیک سنگفرش ساده‌ترین مکان روی زمین برای یافتن آنچه برای یک هاردمن لازم است است. سنگفرش های شمال فرانسه و فلاندر غربی در بلژیک چیزهای وحشیانه ای هستند. آنها مانند سنگ هایی نیستند که در خیابان های شهر خود پیدا می کنید. قدمت برخی از آنها به ناپلئون برمی گردد و همه آنها مسیرهای ناهموار و ناهمواری هستند که از میان مزارع گل و گاو می گذرند. سوار شدن بر سنگفرش‌ها نوع خاصی از سوارکار را می‌طلبد، سواری که قدرت زیادی دارد و مهارت‌های زیادی در هندلینگ دوچرخه دارد. درست مانند رانندگی روی تخته های شستشو در جاده های شنی، سواری روی سنگفرش ها بهتر است با سرعت بالا انجام شود. در پرواز بر فراز سنگ‌ها، دوچرخه در زیر شما در یک سری تصادفات کوچک که پشت سر هم به هم متصل شده‌اند، می‌چرخد. راکب باید اجازه دهد دوچرخه در زیر آنها جریان داشته باشد، تا مسیر خود را با فرمان دنبال کند که شبیه به ارائه پیشنهادهای مودبانه تر از چرخاندن میله ها است.

هر سنگفرش به چرخ کوبیده می شود و دوچرخه را به عقب می کوبد و حرکت رو به جلو راکب را از بین می برد. تنها راه حل این است که بیشتر روی پدال فشار دهید.

که در خشکی است. مرککس نگذار سنگفرش ها خیس شوند.

سوارانی که قانون شماره 5 را از بشکه هایی که در انبار نگهداری می شوند می نوشند، کسانی هستند که در این رویدادها برتری دارند. هرچه مسابقه سخت‌تر باشد، تشنه‌تر هستند.

مرد با چکش

اسطوره‌های دوچرخه‌سواری از مردی با چکش و همسرش لاولوتپه صحبت می‌کند. مرد با چکش موجودی ترسناک است که به سر ما می زند و باعث می شود قدرت ما ما را ترک کند. همسر او زیبایی فریبنده روزی است که ما را تحت تأثیر لطفی قرار می دهد که به ما اجازه می دهد با قدرت ده مرد در پاهایمان و هوای بی پایان در ریه هایمان رکاب بزنیم.

مردی با چکش بارها با من ملاقات کرده است. حتی گاهی اوقات جایی را برای او سر میز تعیین می کنیم، زیرا می دانیم که سواری آن روز با هدف صریح تعیین قرار ملاقات با او طراحی شده است.رکاب زدن از طریق بنک یکی از آداب عبور است که هر دوچرخه سوار باید برای تحمل آن تلاش کند. هفته گذشته 200 کیلومتر تپه را با یک نوار انرژی در جیب رکاب زدم. جلسه ما دو ساعت از خانه آمد. چرخاندن پدال‌ها روی یک مخزن خالی ذهن شما را سخت می‌کند به نحوی که سواری معمولی هرگز نمی‌تواند انجام دهد.

شدیدترین ملاقات من با او در اولین سواری من به کوه آتشفشان Haleakala در جزیره مائویی هاوایی رخ داد. این دارای کوتاه ترین مسیر از سطح دریا تا ارتفاع 3050 متری است که در هر نقطه از زمین یافت می شود. جاده از بالا به پایین آسفالت است و چون به رصدخانه می رود، مانند یک گردنه کوهستانی معمولی سعی در جستجوی آسان ترین و کوتاه ترین مسیر بر روی زین ندارد. برای 60 کیلومتر طولانی، جاده بی امان بالا می رود.

او در وسط یک سنجاق سر جارو دست راست کمی قبل از نیمه راه منتظر من بود. باقیمانده صعود، سواری کمتر و راهپیمایی مرگ بیشتر بود. اما من اصرار کردم و با افتخار به آن سواری نگاه می کنم. گوشه‌ای خاص را در ذهنم کشف کردم که نمی‌دانستم دارم، در حالی که ساعت‌ها به درون جمجمه‌ام فکر می‌کردم و تا باقی‌مانده آن جاده تلاش می‌کردم.این چیزی است که باید به آن افتخار کرد.

این غرور و درس‌هایی که از آن تجربه و تجربه‌های دیگر آموخته‌ام به من کمک می‌کند تا با این آگاهی که بدون توجه به چالشی که در انتظارش است، با زندگی‌ام روبرو خواهم شد. من استعفا نخواهم داد؛ من آنچه را که برای موفقیت لازم است انجام خواهم داد. این ماهیت قانون شماره 5 است: فشار دادن خود به انجام آنچه از ما خواسته می شود.

Frank Strack بنیانگذار velominati.com است.

توصیه شده: