در ستایش حامی

فهرست مطالب:

در ستایش حامی
در ستایش حامی

تصویری: در ستایش حامی

تصویری: در ستایش حامی
تصویری: حمید حامی - ابر شب | Hamid Hami - Abre Shab 2024, ممکن است
Anonim

در هرج و مرج عمومی دوچرخه سواری حرفه ای، کسی باید مسئولیت را بر عهده بگیرد. آن شخص حامی است

فرود من از Col du Galibier به Bourg d'Oisans در طول تور Etape du Tour 2011 ناگهان متوقف شد وقتی که یک گوشه را دور زدم و با انبوهی از سواران ثابت روبرو شدم.

لوجم پوشیده از لایکرا تا اعماق یک تونل بدون نور امتداد یافته بود، از آنجا می توانستم آژیرهای دوردست را بشنوم و سوسو زدن نورهای آبی را ببینم. بعد از حدود نیم ساعت، هلیکوپتر امدادگر را دیدیم که از آن سوی کوه به هوا برخاست.

بلافاصله پس از آن، دوباره شروع به حرکت کردیم، هر یک از ما زیر لب زمزمه می کردیم: "به لطف خدا…"

هنگامی که روزنامه‌های روز بعد را برای یافتن اخبار مربوط به حادثه جستجو می‌کردم - دو سوار در تصادف در تونل به شدت مجروح شده بودند - به بخت خوب خود فکر کردم.

فهمیدم که این را مدیون فکر سریع کسی در جلو هستم که اولین بار در صحنه بود و توانست زنگ هشدار را - در یک تونل تاریک - به صدا درآورد و هزاران سوار را متوقف کند. سریع و کارآمد.

هر کس که بودند مانند یک حامی واقعی عمل کرده بودند، و من تا امروز سپاسگزارم. حامی - به معنای "رئیس" در فرانسوی - عنوانی است که در طول تاریخ مسابقات حرفه ای به تعداد کمی از سوارکاران اعطا شده است.

اولین کسی که تمام خصوصیات لازم را از توانایی بدنی گرفته تا شخصیتی قدرتمند به نمایش گذاشت، هانری پلیسیه، برنده تور دو فرانس و پاریس-روبا در اوایل دهه 1920 بود.

علاوه بر اینکه یک ورزشکار ماهر بود - او و برادرانش چارلز و فرانسیس رژیم غذایی آنها را رعایت می کردند، مشروب نمی نوشیدند و برای سرعت به جای مسافت تمرین می کردند - او همچنین مرتباً از جانب سوارکاران علیه خواسته های خشن تحمیل شده صحبت می کرد. توسط برگزارکننده تور هنری دگرانژ.

وقتی تور 1924 را در اعتراض به قوانین دراکونیایی آن رها کرد، همه چیز به اوج رسید. او مصاحبه‌ای کامل با روزنامه‌نگار آلبرت لوندرس انجام داد که تحت عنوان Les Forçats de la Route - «محکومین جاده» منتشر شد.

اگر هنگام خروج روزنامه روی سینه ام داشته باشم، پس از پایان کار باید آن را داشته باشم. اگر نه جریمه برای نوشیدن، باید خودم پمپاژ را انجام دهم.

"روزی می رسد که سرب را در جیب ما خواهند گذاشت، زیرا آنها ادعا می کنند که خداوند انسان ها را بسیار سبک ساخته است" یکی از به یاد ماندنی ترین نقل قول های پلیسیه بود.

این روزها، سواران گرند تور نسبت به دوره Pélissier گیج‌تر شده‌اند - مراحل کوتاه‌تر می‌شوند و همیشه با اشاره بارش باران خنثی می‌شوند. ماشین‌های تیم آماده هستند و برای نوشیدنی، غذا و کمک مکانیکی تماس می‌گیرند - اما مشتری همیشه چیزی برای شکایت پیدا می‌کند.

تصویر
تصویر

برای فابیان کانسلارا (آخرین حامی واقعی) اغلب طول انتقال بین مراحل بود.

و، به طرز عجیبی، هزینه عوارض بزرگراه، انگار که خودش آنها را از یک موزت پر از اسکناس 10 یورویی پرداخت کرده است.

Cancellara، نمونه‌ای از حامیان بزرگ، به دلیل موفقیت‌هایش در دوچرخه و نیروی شخصیتی که در آن وجود داشت، مورد احترام پلوتون قرار گرفت.

این او بود که به طور موثر مرحله 2 تور 2010 را پس از یک انبوه جمع کردن با دریفت کردن به سمت ماشین مسئول مسابقه و مذاکره برای یک معامله برای باطل کردن امتیازات در پایان سرعت خنثی کرد.

ثور هوشود مورد علاقه استیج پس از آن گفت: "من با این تصمیم موافق نیستم، اما فابیان خواستار توقف صحنه شد و من نمی خواهم صدها دشمن در پلوتون ایجاد کنم.".

یک سال قبل در ژیرو، این کانسلارا بود که در اعتراض به یک پیست پایانی "ناامن" یک حرکت آهسته را در مرحله نهم ترتیب داد.

در صحبت با Velonews پس از بازنشستگی خود در سال 2016، Cancellara نیاز به یک حامی در پلوتون را خلاصه کرد: مشکل این است که اکثر سوارکاران معتقدند که آنها فقط برده تیم هستند و تیم ها برده تیم هستند. برگزارکنندگان مسابقه و غیرهبنابراین هیچ کس مسئولیت این ورزش را بر عهده نمی گیرد. رهبر وجود ندارد. هر سوارکار راه خود را می رود.'

متولد برای رهبری

قبل از Cancellara، پلوتون توسط برنارد هینو "رئیس" می شد. وای به حال کشاورزان اعتصابی یا کارگران اسکله که سعی در قطع مرحله ای از تور داشته باشند، یا هر سوارکاری که نظم طبیعی را با پریدن از جلو بدون اجازه Badger تهدید کند.

هینو در مصاحبه ای با L'Equipe در سال 2003 گفت: "شما مانند یک سرباز هستید، ژنرالی که تسلط دارد و اراده خود را بر دیگران تحمیل می کند."

برخی به دنیا می آیند تا کارگر باشند و برخی دیگر برای اینکه مسئول باشند. من می توانستم یک فرمانده جنگ باشم.»

لنس آرمسترانگ حامی بود که اقتدار و تهدید را به یک اندازه به وجود می آورد، و تفسیر او از این نقش گهگاه بیشتر به سمت کاپو مافیایی گرایش داشت تا دیپلمات جنتلمن.

داشتن یک نخل بسته، وضعیت حامی را تضمین نمی کند. کنتادور برای این نقش خیلی محفوظ بود. Cadel Evans شاید خیلی عجیب و غریب. در میان فهرست فعلی، فروم جاذبه یا غرور لازم را نشان نمی‌دهد، در حالی که نیبالی بیش از حد نامنظم است.

شاید وقتی پیتر سیگان به بلوغ رسید، او به یک مدعی برای این موقعیت تبدیل شود، با فرض اینکه پلوتون مدرن با تکیه بر قدرت سنج‌ها و پروتکل‌های آب و هوای شدید همچنان به یک پروتکل نیاز دارد.

اما همانطور که هشت سال پیش در طول تور Etape du Tour دریافتم، نقش حامی محدود به درجات حرفه ای نیست.

هر هفته، کاپیتان‌های باشگاه‌های دوچرخه‌سواری محلی با ترسیم مسیرهایی که عواملی از جمله راه‌های کوتاه برای شرایط اضطراری، شرایط آب و هوایی احتمالی و طیف توانایی‌هایی که باید در نظر گرفته شوند، ایمنی و لذت را برای اعضا تضمین می‌کنند.

اینها حامیان پایه هستند که بدون آنها ورزش ما از بین می رود.

توصیه شده: