شفا دهنده، ارائه دهنده، مشاور، معتمد… صاحب امتیاز بهترین دوست دوچرخه سوار است
این مقاله اولین بار در شماره 78 مجله دوچرخه سواری منتشر شد
عکاسی: ملیله
Soigneur Biagio Cavanna یک بار در مورد فائوستو کوپی گفت که "ماساژ کردن پاهای او مانند نواختن گیتار بود".
ماساژور غول پیکر و نابینا در بیشتر دوران حرفه ای خود ماهیچه های کمپیونیسیمو را خمیر می کرد و یکی از محرمان زندگی خصوصی رنگارنگ کوپی بود.
او ظاهراً به دلیل قلب شکسته، یک سال پس از مرگ زودهنگام خود کوپی در سن 40 سالگی درگذشت.
نیم قرن بعد، ماساژور Rui Queixada پاهایم را فشار می دهد و می فشارد، انگار که سعی می کند یک اسکناس 5 یورویی در پشت مبل پیدا کند.
او این کار را در پایان هر مرحله از رویداد پنج روزه سواری در سراسر پرتغال انجام داده است، و به همین دلیل از امیدها و ترس های شبانه من آگاه بوده است، مانند "امیدوارم برای صبحانه تارت های کاسترد وجود داشته باشد". فردا" و "می ترسم امشب از پله ها بالا بروم".
پاسخ او به هر دو معمولاً در امتداد این جمله است: "تو غذای خود را دوست داری، نه، وارد؟"
از زمانی که بعد از مرحله اول آن را در ستون اشتباهی در برگه ثبت نام نوشتم او مرا با نام خانوادگی من صدا زده است. او قاطعانه از اصلاح آن خودداری کرده است.
به جرات می توان گفت که اگر نتوانم این 750 کیلومتر سواری به طول پرتغال را به پایان برسانم، او دلش شکسته نخواهد شد.
برای منصفانه بودن، روئی در تاریک ترین لحظاتم در کنار من بوده است، به ویژه در مرحله ۲ در بالای صعود وحشیانه به Centro Geodésico de Portugal.
او در توزیع نوشیدنی از ایستگاه تغذیه کمک می کرد و یک "اسپری جادویی" خود را ارائه کرد.
"این چیست، کرم ضد آفتاب؟" وقتی او آن را به پاهایم می مالید، نفس نفس می زدم.
"نه، برای ماهیچه هایت،" او پاسخ داد، و با یکی از پنجه های بدنش سیلی بزرگی به پشتم زد قبل از اینکه به داخل ماشینش بپرد و برای رسیدن به پایان جلوتر از پلوتون مسابقه دهد.
سوئد فائوستو کوپی همچنین به خاطر معجونهای جادویی و داروهای مختلفی که در اختیار سوارکارش قرار میداد مشهور بود (اگرچه او به طرز بدنامی قویتر از اسپری ماهیچهای بالم ستاره روئی بود).
او همچنین رژیم تمرینی سخت خود را داشت که در آن کوپی و تیم وفادارش از گریگاری در ساعت 4 صبح از خواب بیدار شدند و بدون توجه به آب و هوا سفری 200 کیلومتری را انجام دادند.
در بازگشت، کاوانا «عضلات آنها را بررسی می کند تا ببیند آیا واقعاً این همه راه را رکاب زده اند یا خیر»، جان فوت در تاریخچه دوچرخه سواری ایتالیایی خود، پدالار، می نویسد! پدالار!
فوت میگوید شهرت کاوانا اینقدر بود که دوچرخهسواران مشتاق به خانهاش در نووی لیگور زیارت میکردند تا «عضلاتشان را دستهای معروفش حس کنند» و به آنها گفته میشد که آیا شانس این را دارند که به عنوان یک حرفهای این کار را انجام دهند. سوار یا نه.
از رویی می پرسم که آیا با احساس عضلات من می تواند بفهمد که من چه نوع سوارکاری هستم؟ او در حالی که آناتومی من را در یک سری موقعیتهای غیرطبیعی مرتب میکند، پاسخ میدهد: «میتوانم به شما بگویم غذایتان را دوست دارید».
من این را به این معنا می دانم که من بیشتر یک رولور هستم تا گریمپور.
چیزی که در طول مدت من با Rui مشخص شد، این است که یک شخص خوب واقعاً دستهای شفابخشی دارد.
بعد از مراحل روزانه و 150 کیلومتری سواری در سراسر پرتغال، با سوزن سوختم عمیقاً در قرمز فرو رفته، احساس تخلیه می کنم.
اما بعد از یک جلسه 30 دقیقه ای با Rui - که در طی آن درد ناشی از کشش و کشتی گرفتن رگه ها و تاندون های مختلف به روش هایی که قبلاً هرگز ندیده بودند تقریباً غیرقابل تحمل است - احساس می کنم که یک نیروی رادیواکتیو در بدن من می چرخد. رگها.
"شما احساس خوبی دارید زیرا تمام سموم ایجاد شده توسط متابولیسم شما در طول مسابقه از سیستم لنفاوی شما تخلیه شده است." روئی در حالی که میز ماساژ خود را برای آماده شدن برای سوارکار بعدی پاک می کند، توضیح می دهد.
«ماساژ تمام تنش ها را از بین می برد و به حذف اسید لاکتیک از عضلات کمک می کند. همچنین دارای عوارض جانبی کاهش ضربان قلب و تنفس است به طوری که بدن به طور طبیعی شروع به استراحت می کند.
خون و اکسیژن می توانند با سرعت طبیعی به ماهیچه ها برگردند و بافت های عضلانی را ترمیم کنند، گردش خون را افزایش دهند، که در بهبود حس خوب منعکس می شود..
"البته استراحت و رژیم غذایی خوب نیز کمک کننده است، بنابراین شاید بهتر باشد امشب به راحتی از خمیر مایه استفاده کنید."
هنر ماساژ در واقع حتی از توضیح روی ظریفتر است، همانطور که اما اوریلی در کتاب خود درباره زمان خود به عنوان صاحب لنس آرمسترانگ، مسابقه تا حقیقت مینویسد.
"من همیشه ابتدا پاهای سوارکاران را انجام می دادم، سپس، بسته به نوع مرحله مسابقه ای که آنها انجام داده اند، روی سایر قسمت های بدن تمرکز می کردم."
برای آزمایش های زمانی آنها نیاز به توجه روی همسترینگ خود دارند. اگر در حال صعود بودند، بازوهایشان خسته بود.
در پایان مسابقات، آنها از فشار دادن روی فرمان و ترمز کردن خستهتر بودند، بنابراین شانهها و پشتها نیاز به ضربه زدن داشتند.
عضله چیزهای زیادی به شما می گوید. بدون اینکه بپرسم، فقط از طریق تماس متوجه شدم که آیا آنها روز بدی داشته اند یا خیر.
اگر عضله احساس خالی کرد، به این معنی است که چیزی برای روز بعد باقی نمانده است. توصیف آن سخت است، اما یک ماهیچه پر احساس سفت می کند مانند انگور، و بعد از یک سواری طولانی تقریباً شبیه کشمش می شود.»
نژاد امروزی "سوپر خودران" بسیار بیشتر از یک ماساژور است.
علاوه بر داشتن ویژگی های قدیمی که توسط سیگنور کاوانا تجسم یافته است، آنها باید در هنرهای تغذیه، آشپزی، لباسشویی، بهداشت شخصی، دیپلماسی، رانندگی و ناوبری مهارت داشته باشند.
تخصیص نیم دوجین موزت و بطری آب در یک ایستگاه خوراک متوالی به تیمی از سوارکاران که با سرعت بالا سفر می کنند نیز یک نیاز شغلی بسیار ارزشمند است.
هرچند همه این استعدادها چشمگیر هستند، اما هنر ماساژ است که در هسته نقاط قوت یک صاحب کار باقی می ماند.
و این گواهی بر دستان شفابخش روی و توانایی او برای جوان کردن بدن پرچمدار من به طور روزانه است که ما تا به امروز دوستانی ثابت باقی مانده ایم.