اسطوره کلاسیک یوهان موزیو هنوز یک سوپراستار بلژیکی است. اما این مرد 55 ساله میگوید این میتواند هم یک برکت و هم یک نفرین باشد
Words جو رابینسون عکاسی دنی برد
آیا می توانید روزی را که برای اولین بار به عنوان شیر فلاندر تاج گذاری کردید به خاطر بیاورید؟
بله می توانم. پس از اینکه در تور فلاندر در سال 1995 برنده شدم، مفسر بلژیکی، میشل ویتس، من را بهعنوان «شیر فلاندر» بهطور زنده در تلویزیون تعمید داد و از آن زمان تا کنون ماندگار شد.
حتی حالا اگر از رئیس قدیمی ام پاتریک لیفور پیامکی دریافت کنم، او همچنان مرا "شیر" صدا می کند. باید از میشل تشکر کنم که آن روز این نام مستعار را به من داد زیرا دوست دارم به من بگویند شیر.
همراه با نام مستعار فشار زیادی وارد شد. چطور کنار آمدی؟
موفق بودن خطرناک است. وقتی جوان هستید و موفقیت های زیادی کسب می کنید و هر ماه پول زیادی به دست می آورید، ثابت ماندن سخت است، به خصوص وقتی ستاره ای هستید که همه آن را دوست دارند.
در اولین سالهای کسب درآمد خوب به خودم گفتم که یک فراری قرمز میخرم، اما پدرم به من گفت اگر این کار را بکنم دیگر با من صحبت نمیکند. در عوض او مرا وادار به سرمایه گذاری کرد. من خوشحالم که او این کار را کرد زیرا اکنون مجبور نیستم کار کنم. من مجبور نبودم شغل جدیدی را در دوران بازنشستگی از دوچرخه شروع کنم. میتوانم کاری را که میخواهم انجام دهم انتخاب کنم.
توضیح دادن به سوارکاران جوان سخت است که وقتی آنها بزرگتر شوند زندگی تغییر می کند. یادم می آید پنج سال پیش به یک سوارکار جوان گفتم که باید پولش را به جای خرید پورشه در یک آپارتمان سرمایه گذاری کند. دو روز بعد عکسی از او در روزنامه دیدم که در کنار لامبورگینی جدیدش ایستاده بود.
من درک می کنم که چرا می خواهید این کار را انجام دهید، اما می دانم که زندگی می تواند به سرعت به سراغ شما بیاید. شما فقط چند سال حرفه ای هستید و بعد همه چیز تمام شده است.
کدام دوچرخه سواران فعلی بلژیکی با این نور شدید روبرو هستند؟
بلژیک همیشه به دنبال ستاره بزرگ دوچرخه سواری خود است. تام بونن قهرمان بزرگی بود، اما با وجود این، آنها همیشه به دنبال چیز بزرگ بعدی بودند. Wout van Aert و Remco Evenepoel دو ستاره جدید هستند.
برای این قهرمانان جدید دشوارتر از نسل بونن است. برای بونن هیاهوی رسانهای وجود داشت، اما اکنون با ظهور رسانههای اجتماعی، برای Van Aert و به خصوص Evenepoel، در سطح دیگری قرار دارد.
رمکو هنوز خیلی جوان است و پس از تصادفش در ایل لومباردیا در سال گذشته، فکر می کنم او متوجه شد که در کانون توجه بودن چگونه است. پوشش روزانه او پس از آن تصادف شگفتانگیز بود، و سعی میکرد با آن همه هیاهویی که پیرامونش را احاطه کرده بود به تناسب اندام بازگردد. گاهی اوقات باعث می شود که بخواهید دوباره به یک فرد عادی برگردید.
دوچرخه سوار بودن در بلژیک سخت است - دوچرخه سواری زندگی ما در اینجاست. همه می دانند رمکو کیست. او حتی نمی تواند بدون توجه به نانوایی بازدید کند. او نمی تواند یک زندگی عادی داشته باشد و برایش سخت خواهد بود، زیرا برای مدت طولانی نمی تواند این کار را انجام دهد.
در طول دوران حرفهایتان، رقابتهای بزرگی با افرادی مانند پیتر ون پتگم و آندره آچمیل داشتید. سرسخت ترین رقیب شما چه کسی بود؟
از هیچکس نمی ترسیدم. اگر از یک رقیب می ترسیدید، قبل از شروع مسابقه، مسابقه را باخته اید. در طول دوران حرفهایام، در خط شروع بزرگترین مسابقات، به خودم میگفتم که تمام آمادگیهای لازم برای خوب بودن را در آن روز انجام دادهام و یکی از بهترینها هستم، بنابراین چیزی برای ترسیدن ندارم. ترسیدن قابل قبول نبود.
مطمئناً، من حواسم به مردانی مانند Tchmil، Michele Bartoli و Andrea Tafi بود، اما نمیتوانستم روی آنها تمرکز کنم، مجبور بودم در مسابقه خودم شرکت کنم. ممکن است تصادف، سوراخ یا روز بدی داشته باشید، اما نمی توانید به آن فکر کنید. وقتی به شروع رسیدی باید به خودت بگویی امروز روز من است، من برنده خواهم شد.
در آن صورت، هم تیمی نهایی شما چه کسی بود؟
ویلفرید پیترز. او یکی از بهترین همتیمیهایی بود که در طول دوران حرفهایام داشتم، زیرا او این توانایی را داشت که تمام روز برای من سخت کار کند و همچنان در فینال حضور داشته باشد. سوارکاران زیادی تا به حال نتوانسته اند این کار را انجام دهند.
او به تنهایی یک سوارکار عالی بود. او در سال 1994 برنده جنت وولگم شد و در طول دوران حرفهای خود فرصتهایی برای بردن پاریس-روبا داشت، اما هرگز موفق نشد. شرم آور است، او هرگز نمی تواند بگوید "من روبایکس را بردم" که سخت است زیرا فقط یک برنده وجود دارد.
خوب است در روز بگوییم که دوم یا سوم شدید، برای تیم و حامیان مالی خوب است، اما زمانی که بازنشسته شوید، متوجه خواهید شد که تنها جایگاهی که اهمیت دارد رتبه اول است. برنده همه چیز را می گیرد.
در دوچرخه سواری، اصطلاح "Flandrien" برای توصیف مردان سرسخت این ورزش استفاده می شود که در هر شرایطی کار می کنند. به نظر شما، فلاندرین نهایی کیست؟
تعریف آن دشوار است. برای من، یک فلاندرین واقعی نمی تواند روی دوچرخه بی نقص به نظر برسد.
یعنی آنها فاقد پولیش هستند؟
همین است، این کلمه خوبی برای استفاده است: پولیش. یک فلاندرین واقعی نمی تواند جلا یافته به نظر برسد. برای من، فلاندرین نهایی بریک شات است. او از نسلی بود که در آن دوچرخه خوب به نظر نمی رسید، لباس زیبا نمی پوشید، کلاه ایمنی نمی پوشید.
امروز واقعاً فلاندرین واقعی وجود ندارد. به Wout van Aert نگاه کنید: او روی دوچرخه خوب به نظر می رسد، لباس های خوبی دارد، کلاه ایمنی زیبا، عینک آفتابی، برنامه های تمرینی دارد، همه اینها بسیار عالی است.
نزدیک ترین چیزی که امروز می کنید شاید Yves Lampaert یا Tim Declercq در Deceuninck-QuickStep باشد، کارگران سخت کوش بدون پولیش. اما حتی در نسل من هم سخت است که کسی را به عنوان یک فلاندرین واقعی انتخاب کنم.