سواری بزرگ: چشایر

فهرست مطالب:

سواری بزرگ: چشایر
سواری بزرگ: چشایر

تصویری: سواری بزرگ: چشایر

تصویری: سواری بزرگ: چشایر
تصویری: Disneyland Paris - Complete Walkthrough with Rides - 4K - with Captions 2024, ممکن است
Anonim

دورتر از جهنم شمال، دوچرخه سوار یک سواری سنگفرش جهنمی را در حومه سرسبز چشایر کشف می کند

من یک بار با پیوستن به خدمه یک فروند اسکله سه دکل که از دارتموث به سمت فرانسه در میان دندانهای بادهای نیروی نهم حرکت می کرد، از یک رابطه عاشقانه شکست خورده فرار کردم. احساس فرستاده شدن به بالای دکل میزن یا خارج شدن از امتداد کمان برای کوتاه کردن بادبان ها در حالی که بادهای تند و امواج عظیم سعی در از بین بردن من داشتند - آمیزه ای از وحشت، درماندگی و هیبت - از آن زمان تاکنون در وجودم مانده است.

فکر می‌کردم هیچ‌وقت این حس را در کشتی آموزشی مالکوم میلر تکرار نمی‌کند، تا زمانی که فرانسیس لانگ‌ورث از من دعوت کرد تا با او در اعماق حومه چشایر برخی از کوه‌های سنگفرش پنهان را سوار کنم.

فرانسیس دوچرخه سوار معمولی شما نیست. او استاد فلسفه است که به پاوه میل دارد. برای او، پاریس روبا کمتر «جهنم شمال» و بیشتر «هیجان یک زندگی» است، به طوری که او خانواده‌اش را برای تعطیلات تابستانی به شمال فرانسه برد تا بتواند در بخش‌های مورد علاقه‌اش سوار شود..

برای او، سوار شدن بر روی سنگفرش «تحریک بیش از حد حواس همراه با احساس خطر ناشی از ترس از تصادف است، به طوری که دوچرخه و راکب به طور مداوم به این طرف و آن طرف پرتاب می شوند.»

او ادامه می دهد: «فکر می کنم بسیار شبیه به کایاک سواری در آب های سفید، اسکی روی غول ها یا رالی رانی است. و سپس لذت و رضایت از اینکه بتوانیم با قدرت کافی برای رکاب زدن و ایستادن محکم - و تند رفتن - کنترل و بر بی ثباتی و ترس غلبه کنیم، وجود دارد.'

قایق سواری در آب سفید؟ رانندگی رالی؟ این که این سنگفرش ها چقدر بزرگ خواهند بود، خودم را متعجب می کنم. خیلی بزرگ، معلوم است که جواب می دهد. واقعاً خیلی بزرگ است.

تصویر
تصویر

دزدی بی رحم

نخستین بخش ۹ کیلومتر پس از خروج از محوطه زیبای متعلق به National Trust پارک لایم در حومه منچستر می آید. ایناست

کشش باریک و 300 متری با شیب حداکثر 30٪. این کمتر یک مقدمه ملایم و بیشتر یک دزدی بی رحمانه است.

برای رسیدن به پای آن، ابتدا باید از سراشیبی فرو برویم که، فرانسیس به من هشدار می دهد، "احتمالاً خطرناک ترین قسمت کل مسیر است". این معده بسیار شیب دار، پیچ در پیچ و باریک است. و هر چند متر دهانه‌های عمیق و در حال فرو ریختن در جایی که سطح جاده قبلاً بود وجود دارد. فرود آن چنان ترسناک است که وقتی می بینم دیوار چمنزاری از سنگفرش ها که Start Lane در جلوی من است، تقریباً سپاسگزارم. تقریبا.

فرانسیس پیشتاز است، پس از آن گراهام کلارک از National Trust، با من جلوتر آمدم. من جاده های سنگفرش شده طولانی را در سرتاسر اروپا رکاب زده ام، بنابراین به توانایی هایم کاملاً مطمئن هستم. اما سنگفرش های Start Lane چیز دیگری است.

اینها «سرهای نوزادان» مشهور فولکلور کلاسیک نیستند. آنها صخره های هیولایی و بدخواه هستند که به طور ناموزون در دامنه تپه در یک شیب مضحک قرار گرفته اند و ظاهراً فقط یک هدف در زندگی دارند - تا آنجا که ممکن است خشن من را از صندلی خارج کنند.

این شیب به اندازه ناهمواری و اندازه سنگفرش هاست که مرا شوکه می کند. من سوار یک دوچرخه با مشخصات بالا و پر سبک هستم، و چرخ جلویی مانند یک کره اسب دمدمی مزاج در زیر من رشد می کند.

من مجبورم که گیره را باز کنم و به آرامی از 30 متری یا بیشتر به پایین بروم تا پای صعود. این بار آماده خواهم شد: در بزرگترین چرخ دنده خواهم بود، نشسته می‌مانم و وزنم را روی میله‌ها نگه می‌دارم. آسیاب را به سمت بالا شروع می کنم. روی میله‌ها خم شده‌ام، سنگ‌فرش‌ها را می‌بینم که به سمتم می‌آیند. آنها یک رشته کوه مینیاتوری را تشکیل می دهند که کانال هایی از زمین با عرض و عمق های مختلف بین آنها وجود دارد.

من توزیع وزنم را تحت کنترل دارم، کشش مناسبی دارم و با دنده مناسب می چرخم.اما من دائماً از مسیر مورد نظرم دور می شوم. همانطور که شیب کمی کاهش می یابد، جرات می کنم بلند شوم. یک تکان ضعیف از چرخ عقب من وجود دارد، اما آهنگ من افزایش می یابد و به زودی با اطمینان از روی سنگ های باقی مانده می پرم.

"چطور بود؟" فرانسیس می پرسد.

"مثل هیچ چیزی که قبلاً روی دوچرخه تجربه نکرده بودم،" پاسخ می‌دهم. او می‌گوید: زود صحبت نکن. "ما هنوز باید مارپیچ را انجام دهیم."

تصویر
تصویر

مسیر امروز بیشتر مسابقات ورزشی برگزار شده توسط فرانسیس به نام Cheshire Cobbled Classic را پوشش می دهد. او پس از الهام گرفتن از تور فلاندر، هفته‌ها را صرف تحقیق در مورد مبهم‌ترین و خائنانه‌ترین قسمت‌های سنگفرش‌هایی کرد که می‌توانست پیدا کند - به علاوه چندین کمک سخاوتمندانه از شن و آسفالت جویده شده. نتیجه یک پارکور 100 کیلومتری است که تنها در دو سال، به عنوان یکی از سخت‌ترین پارکورها در بریتانیا شهرت پیدا کرده است.

بین ما سه نفر، ما به اندازه کافی وزن داریم که می توانیم در ردیف جلوی انگلیس به چالش بکشیم، اما به گفته فرانسیس، این دلیل دیگری برای جشن گرفتن سنگفرش ها است.او می‌گوید: «سواران سنگین‌تر اغلب واقعاً سنگ‌فرش را دوست دارند، زیرا معمولاً می‌توانند بسیار سریع‌تر از سواران لاغری که همیشه آن‌ها را در هنگام صعود رها می‌کنند، حرکت کنند.»

ممکن است در آپارتمان اینطور باشد، اما من بعد از مواجهه با Start Lane کمی احساس تنبیه می کنم. در حال حاضر، ما به سمت زمین بازگشته‌ایم - اگرچه شیب‌ها همچنان ترسناک باقی می‌مانند، زیرا در مسیرهای مواج روستایی مشرف به دره گویت حرکت می‌کنیم.

بخش بعدی یک بخش صاف و بدون ماشین از سنگ‌های سخت است که ۲ کیلومتر در کنار مخزن Fernilee می‌رود. فرانسیس هیچ زندانی نمی‌کند، پدال‌ها را روی چاله‌ها و شیارها می‌کوبد، دست‌ها در آرنج‌ها با زاویه کامل 90 درجه خم شده، سر مانند یک گاو نر به جلو رانده شده است. مایه شرمساری است که یک صف از راهروهای سرگردان در کنار دروازه ای باریک باعث توقف ناگهانی او می شود.

آرامش قبل از طوفان

قبل از شروع طولانی کشیدن خیابان از سد اروود عبور می کنیم. حتی اگر شیب در مکان‌هایی دو رقمی را نشان می‌دهد، این در واقع آرامش قبل از طوفان است، طوفان چیزی است که در انتهای فرود در سمت دیگر - پیچ چوب پنبه - انتظار ما را می‌کشد.

خودروی پشتیبانی که لیزا، عکاس ما را حمل می‌کرد، جایگزین لحظه آخری بود و احتمالاً مناسب‌ترین وسیله برای زمین امروزی نیست: این یک سیتروئن H ون قدیمی متعلق به Urban Cycles در بیرمنگام است که به نظر می‌رسد - و صدا - دارد. مانند آنچه در کارتون فرانسوی Belleville Rendez-vous.

از تپه‌ها می‌جنگد و در صورت گم شدن، نمی‌تواند در جاده‌های باریکی که ما از آن استفاده می‌کنیم، یک دور برگرداند. همه اینها به این معنی است که ما اغلب خیلی زودتر از لیزا به بخش بعدی می‌رسیم.

من معمولاً از فرصتی برای مدتی بهبودی قدردانی می کنم، اما اکنون که به نوار عمودی صخره های شکسته در حال بالا رفتن از تپه بعدی نگاه می کنیم، فقط می خواهم هر چه سریعتر آن را به پایان برسانم.

فرانسیس توضیح می دهد که چگونه Corkscrew بقایای یک مسیر گاری چند صد ساله است که زمانی توسط قاطرهایی که نمک را از معادن مجاور به اسکله های منچستر حمل می کردند استفاده می کردند.

تصویر
تصویر

در سمت راست مسیر شنی است که با شیب آرام تری به سمت بالا حرکت می کند و توسط مالک زمین برای سرویس دهی به خانه اش در نیمه راه بالای تپه ساخته شده است. وقتی فرانسیس از کشاورز پرسید که آیا می‌تواند کرکس‌کرو را در ورزش خود بگنجاند، به او گفته شد که سوارکاران می‌توانند به صورت رایگان از سنگ‌فرش‌ها بالا بروند - این سنگ‌فرش‌ها همچنان به عنوان یک افسار عمومی باقی می‌مانند - اما اگر می‌خواهد برای فرود به مسیر شن دسترسی داشته باشد، باید "برای نگهداری آن سهمی بپردازید".

فرانسیس به من می‌گوید "من باید پول می دادم". "بازگشت به آن سنگفرش ها بسیار خطرناک خواهد بود - آنها حداکثر به 45٪ می رسند."

تا حالا لیزا با صدای ناخوشایندی از دنده ها و آروغ های موتور رسیده است، اما ما باید منتظر بمانیم تا او بقیه سفر به سمت چوب پنبه را با پای پیاده به پایان برساند، زیرا جاده با ون کارتونی ما صعب العبور است.

بالاخره یکی یکی به راه افتادیم. من اول هستم و بعد از تجربه Start Lane خود را برای یک ضربه خوب آماده می کنم.همانطور که صعود شروع می شود و شیب به سمت بالا می رود، من نشسته می مانم و محکم به کاپوت ها می چسبم، حتی اگر قبلاً فرانسیس را با دستانش به طرز ماهرانه ای دور بالای میله ها پیچیده شده بود تماشا کرده بودم. احساس می‌کنم اگر اکنون بخواهم چنگم را عوض کنم، از دریا پرت می‌شوم.

مثل سوار شدن بر گاو رودئو است. مهم نیست که چقدر سعی می‌کنم وزنم را روی فرمان پایین بیاورم، شیب و ناهمواری سنگ‌فرش‌ها - تصویری از دندان‌های شین مک‌گاوان به ذهنم می‌آید - سعی می‌کند من را از خود دور کند.

در حالی که پدال زدن من متوقف می شود، مجبور می شوم گیره را باز کنم و دوباره تلاش کنم. به‌جای اینکه سعی کنم روی سنگفرش‌ها با قیچی برگردم، از گزینه امن لبه چمن استفاده می‌کنم.

در راه پایین، زمانی که فرانسیس از کنار من عبور می کند، فریاد تشویق می دهم. او فرم بدن جمع و جورتری نسبت به من دارد و با دستانش به طور محکم در بالای میله‌ها قفل شده است، قبل از اینکه شیب‌دارترین بخش او را مجبور به پیاده شدن کند، به راحتی آن را از شیب بالاتر می‌برد.

برای دومین تلاشم، از او الگوبرداری می کنم و بالای میله ها را محکم می گیرم. اما احساس نیروهای بدخواه در تلاش برای خلع من - درست مثل همه آن سال‌ها پیش روی آن شناور در کانال انگلیسی - بسیار زیاد است و من دوباره آن را در نیمه راه از سطح شیب دار اول بالا می‌برم.

در حالی که قدم‌هایم را به عقب برمی‌گردانم و برای بار دوم از تپه پایین می‌روم، گراهام از کنارش عبور می‌کند. او یک واحد بزرگ است - هر یک از ساق‌هایش به اندازه نایرو کوئینتانا به نظر می‌رسد - با این حال او تنها کسی است که آن را در کل شیب 200 متری تشکیل می‌دهد. او پس از آن اذعان می کند که داشتن یک چرخ دنده 32 دندانه در پشت - بر خلاف 28s که فرانسیس و من استفاده می کنیم - کمک بزرگی بود.

برای سومین و آخرین تلاشم برای فتح چوب پنبه، تصمیم می‌گیرم عقل متعارف در مورد نشستن را نادیده بگیرم و آن را از زین بیرون بیاورم. به یاد می‌آورم وزنم را تا آنجا که ممکن است به جلو نگه دارم، و در طول کشش‌های اولیه صعود به نظر می‌رسد که این رویکرد کارساز است.اما سپس چرخ جلوی من در شیار بین سنگ ها فرو می رود و در تلاش برای بیرون آوردن آن، تعادلم از بین می رود.

تصویر
تصویر

مرد در دریا

دارم پایین می روم، و تنها کاری که می توانم برای کاهش آسیب دیدگی انجام دهم این است که یک چهارم دور بیشتر پدال ها را بچرخانم تا مرا به منطقه فرود نرم لبه چمن نزدیکتر کند. من صدمه ندیده ام، اما دنده جلو را خم کرده ام. من تا پایان سفر در حلقه کوچک گیر خواهم کرد.

هنگامی که دوچرخه‌هایمان را تا ۱۰۰ متری باقی‌مانده به سمت جایی که گراهام در انتظارش است بالا می‌بریم، فرانسیس به من می‌گوید که کمتر از یک سوم از سواران اسپرت او آن را تشکیل می‌دهند و حتی اوین دال و اندی تنانت حرفه‌ای بودند. مجبور به راه رفتن.

چند بخش سنگفرش بعدی خوشبختانه مسطح هستند و ما را از خانه‌های مجلل فوتبالیست‌ها (وین رونی)، ستاره‌های پاپ (برنارد سامنر از New Order) و میلیونرهای مختلف در محیط‌های کمیاب و سرسبز پرستبری و الدرلی اج.در یک نقطه یک دروازه پرآذین به صورت الکترونیکی باز می شود و ما منتظر ظهور یک چهره مشهور هستیم. با این حال، پلاک شخصی سازی شده بنتلی که خارج می شود - CTC 1 - تنها سرنخی است که به دلیل رنگی بودن شیشه ها به دست می آوریم.

با ۷۰ کیلومتر زیر کمربندمان، به آخرین چالش بزرگ روز نزدیک می‌شویم، شیب سنگفرش ۲۵ درصدی تپه سوئیس، و باران می‌بارد.

این صعود 600 متری به طور منظم توسط تیم کلاسیک تیم اسکای به عنوان تمرین برای تور فلاندر استفاده می شود. سنگفرش ها شکل نسبتاً یکنواختی دارند، اما این کمبر نامنظم است که مشکلاتی را ایجاد می کند، تا جایی که یان استنارد از Sky گفته است که صعود "سخت تر از بسیاری از کلاسیک های بلژیکی" است.

تا زمانی که به آنجا می رسیم، یک ساعت باران شدید می بارید و سطح آن براق و لطیف است. این بار قطعا وزنم را روی چرخ عقب نگه خواهم داشت.

ما شیب‌دارترین بخش را با آرایش نزدیک کامل می‌کنیم، اما پس از آن یک صدای ترمینال از براکت پایین فرانسیس، او را بهمی‌رساند.

یک توقف ناگهانی. من و گراهام به پیچ بعدی ادامه می‌دهیم، جایی که تاج درختان تعدادی تکه جاده خشک را به ما می‌دهد تا به آن‌ها بپردازیم.

قبل از تکمیل بخش پایانی - قسمت کوتاهی از قیر ترک خورده پر از دهانه - می ایستیم و منتظر فرانسیس هستیم. او سرانجام در حالی که دوچرخه‌اش را هل می‌دهد، پدالی در دستش بیرون می‌آید. سنگفرش ها قربانی دیگری گرفته اند.

دو آزمایش آخر شامل یک صعود کوتاه اما شیب دار سنگفرش شده از Beeston Brow و کشیدن طولانی در امتداد Jumper Lane بر روی آسفالت شکسته و سنگریزه است. اما ابتدا برای یک فنجان چای در خانه رگ بارو، که فرانسیس هنگام بازگشت به مسیر ورزش خود ملاقات کرد، توقف می کنیم. رگ عاشق سنگفرش است، به طوری که مجموعه ای از عکس ها را تهیه می کند که بخش سنگفرش شده ای از جاده را در بیرون درب ورودی خود به من نشان می دهد که وقتی شورا برای کشیدن لوله های آب به آنجا آمد، نمایان شد. او تمام عمر خود را در معادن سنگ روی خط الراس مشرف به دره گویت کار کرده است و تاریخچه آنها را حتی دورتر تحقیق کرده است.

در یک زمان 350 مرد مشغول حفاری سنگی بودند که برای ساختن شبکه‌ای از جاده‌های گاری استفاده می‌شد که اکنون تا حد زیادی رشد کرده و فراموش شده‌اند. او به من می‌گوید: «وقتی آن را بیرون می‌کشیدند مثل ژله نرم می‌شد، اما وقتی هوا به آن می‌رسید سخت می‌شد،» اگرچه به سختی می‌توانم چنین تصویری خوش‌خیم را با رنج و اهانتی که سنگ‌فرش‌ها بر ما تحمیل کرده‌اند آشتی دهم. امروز. آنها چیزهای زیبایی ساخته شده بودند. رگ می‌گوید، آن‌ها روز گذشته مجموعه‌ای از سنگ‌فرش‌های بزرگ را در بیک‌ول پیدا کردند. "اما من نمی فهمم چرا کسی می خواهد از روی آنها دوچرخه سواری کند."

وقتی به پارک لایم برمی گردیم، با یک دوچرخه آسیب دیده، یکی از دوچرخه سواران شرمنده و دیگری مجبور به ترک کردن، من خودم هم تقریباً همین احساس را دارم.

• به دنبال الهام برای ماجراجویی دوچرخه سواری تابستانی خود هستید؟ تورهای دوچرخه سوار صدها سفر دارد که می توانید از بینانتخاب کنید

سواری سوارکار

Lapierre Xelius SL700, 3,300 پوند, hotlines-uk.com

تصویر
تصویر

این دوچرخه انتخابی FDJ برای تور فلاندر بود و همچنین به تیم کمک کرد تا در میلان-سن رمو 2016 و مرحله آلپ دوهوئز تور 2015 پیروز شود. من هرگز به اعتبار صعود آن شک نکردم، اما می ترسیدم که برای سونامی های سنگفرش شده ای که در انتظار من است بسیار ضعیف باشد. به دلیل نوآوری‌هایی در طراحی قاب مانند صندلی‌هایی که لوله صندلی را به طور کلی دور می‌زنند و به جای آن به لوله بالایی متصل می‌شوند، کل کیت و کابودل که به حلقه‌های Mavic Ksyrium Elite مجهز شده‌اند، به سختی بیش از 7.3 کیلوگرم وزن دارند. وزن سوارکار را تحمل نمی کند). اما لوله‌های سر و پایین بزرگ، براکت پایین و پایه‌های زنجیری به این معنی بود که هیچ سازشی در استحکام وجود نداشت، و تضمین می‌کرد که سواری در سخت‌ترین شرایط، راحت و کارآمد باشد. در عوض این من بودم که طرف را ناامید کردم.

توصیه شده: