من با شان کلی جدا شدم و زندگی کردم تا داستان را تعریف کنم

فهرست مطالب:

من با شان کلی جدا شدم و زندگی کردم تا داستان را تعریف کنم
من با شان کلی جدا شدم و زندگی کردم تا داستان را تعریف کنم

تصویری: من با شان کلی جدا شدم و زندگی کردم تا داستان را تعریف کنم

تصویری: من با شان کلی جدا شدم و زندگی کردم تا داستان را تعریف کنم
تصویری: گوز زدن پریانکا چوپرا هنرپیشه بالیوود در یکی از برنامه های لایف تلویزیونی |C&C 2024, ممکن است
Anonim

بلژیکی، شاه کلی و جاده

جاده شیب دار بود، هوا گرم بود و من در مسیر صعود فاصله گرفته بودم. دسته از دید ناپدید شده بودند و من فقط یک سوارکار دیگر را برای شرکت ترک کرده بودم.

"امروز پاها را داری؟" او پرسید.

"بله، من اینطور فکر می کنم."

خوب است، زیرا ما به سوار شدن مستقیم بر فراز این صعود ادامه خواهیم داد. بدون کاهش سرعت آنها باید ما را تعقیب کنند.»

با آن شان کلی، برنده مسابقات بی شمار و با حرفه ای که از مرککس تا آرمسترانگ امتداد داشت، جلوی من کشید و به من روی چرخش پناه داد. با صاف شدن شیب، از دنده ها رد شدیم و سرعت ما دو برابر شد.از کنار بقیه گذشتیم و آنها را ایستاده گذاشتیم. کاملاً به معنای واقعی کلمه چون آنها در کنار جاده برای استراحت توالت ایستاده بودند.

شان کلی
شان کلی

جاده از طریق یک سری پیچ های سریع و بدون ترافیک به سمت پایین فرو ریخت. الان سه نفر بودیم: شان، کورت (بلژیکی) و من. برای چند لحظه کوتاه من را به 30 سال قبل بازگرداندند و خودم را در حال مسابقه در پاریس-نیس تصور می کردم، بلژیکی دیگر کورت نبود - او به طور موقت ژان لوک واندنبروک بود. به زودی پیچ ها به پایان رسید، ترمزهای ما خنک شده بود و جاده ساحلی طولانی و صاف کیلومترها جلوتر از ما کشیده شد.

ما به نوبت در جلو قرار گرفتیم اما جدایی محکوم به فنا بود. لحظاتی از خط/کافه گرفتار شدیم. شان بلژیکی را سرزنش کرد، بلژیکی من را سرزنش کرد و من شان را سرزنش کردم زیرا او پنج دقیقه آخر را صرف صحبت کردن با تلفن خود کرده بود، قبل از اینکه گم شود و در سمت اشتباه جاده رفت.

بقیه به ما پیوستند. واقعیت دوباره غرق شد. من گیلبرت دوکلوس-لاسال نبودم، من فقط یک روزنامه نگار دیگر بودم. اما من به تازگی با شان کلی جدا شده بودم و این اوج حرفه دوچرخه سواری من بود.

توصیه شده: