مارکو پانتانی: تولد "Il Pirata"

فهرست مطالب:

مارکو پانتانی: تولد "Il Pirata"
مارکو پانتانی: تولد "Il Pirata"

تصویری: مارکو پانتانی: تولد "Il Pirata"

تصویری: مارکو پانتانی: تولد
تصویری: مستند - MARCO PANTANI - IL PIRATA 2024, ممکن است
Anonim

مرگ مارکو پانتانی یکی از بزرگترین تراژدی های دوچرخه سواری بود. آیا ما مقصر فشار بر سوارکاران در دوران EPO هستیم؟

ژوئن ۱۹۹۴، شمال ایتالیا. در بارها و کافه‌هایی که در کنار لیدوها و اسپیاگیاهای سواحل لیگوریا قرار دارند، Giro d’Italia در شهر است و هوای گرم بعد از ظهر غلیظ از هیجان است. مارکو پانتانی - مسابقه بر اساس احساس، نه علم. بر اساس غریزه، نه دانلودها یا تجزیه و تحلیل عملکرد - به نظر می رسد آماده پایان دادن به "حکومت ماشین ها" است، به ویژه رباتیک Miguel Indurain، که تسلط مبتنی بر آزمایش های زمانی بر هر دو تور دو فرانس و ژیرو دیتالیا، ورزش را خفه می کند..

در 48 ساعت، نام پانتانی که قبلاً شنیده نشده بود، به یک نام آشنا تبدیل شد.پیروز شدن در دو سخت ترین مرحله کوهستانی ژیرو محبوب هواداران ایتالیایی، او را یک شبه به یک حس تبدیل کرده است - مورد احترام، گرامی داشتن، حتی شیر، یک فوق ستاره جدید که در کنار نام هایی مانند بوگنو، باجو و مالدینی قرار می گیرد..

ایتالیایی ها زیبایی و هنر عالی را دوست دارند. حتی اگر آن‌ها فقط یک سیگار روشن می‌کنند، ماشین را پارک می‌کنند، برایتان قهوه می‌آورند، این کار باید با رنگ‌آمیزی، با سبک و با ظرافت انجام شود.

آنها مدتها منتظر قهرمان بزرگ دوچرخه سواری بعدی خود بودند، اما اکنون به نظر می رسد که یک الماس خشن را کشف کرده اند، سوارکاری که مظهر زیبایی دراماتیک دوچرخه سواری است که کوه را فتح می کند…

در این مرحله اولیه از حرفه‌اش، پانتانی یک تازه‌کار خودآگاه و گیکی است، با شهرت سریع در حال رشد برای رهایی در کوه‌ها، اما با وجود این، وقتی جیرو را شروع می‌کند، او واقعاً اینطور نیست. قرار است ستاره تیمش، کاررا باشد.

این افتخار نصیب کلودیو چیاپوچی قایق‌ران نمایشی می‌شود که موفقیت‌هایش (مشهورترین جدایی تاریخی او از سستریر در تور دو فرانس 1992، 40 سال پس از پیروزی خود فائوستو کوپی در پیست اسکی ایتالیا) او را تقدیس کرده است. وضعیت در بین هواداران ایتالیایی

اما پانتانی در حال سوختن از جاه طلبی است و او می داند که قدرت چیاپوچی در حال محو شدن است. با موهایش، عینک آفتابی بریکو با چشم‌های حشره‌دار، سبک سواری بی‌گناه و تاکتیک‌های دل به آستین، او یک تیپ قهرمان است که در گرمای خفه‌کننده توپ را به صدا در می‌آورد و در کوه‌های مرتفع بر «ماشین‌ها» درد می‌آورد.

پانتانی قبلاً به رهبر مسابقه اوگنی برزین و ایندوراین آسیب رسانده است (در حالی که اسپانیایی سومین دوبل پیاپی ژیرو تور را هدف قرار می دهد) با گذاشتن نشان خود در طولانی ترین مرحله مسابقه، ماراتن 235 کیلومتری از لینز تا مرانو..

بعد از حمله در غبار و نم نم نم نم نم نم نم نم نم نم نم باران در ۲ کیلومتری قله پاسو دی مونته گیوو، پانتانی در یکی از فرودهای خطرناک خود مستقر می شود.

در حالی که پشتش روی چرخ عقبش قرار دارد و شکمش روی زین قرار دارد، او در حال فروکش کردن نرده‌های محافظ و قطع کردن گوشه‌ها در حالی است که سریع‌تر – بسیار سریع‌تر – از هر تعقیب‌کننده‌ای پایین می‌آید و در راه رسیدن به اولین برد حرفه‌ای‌اش در مرحله است.

روز بعد در استیج کوتاه‌تر روی پاس استلویو به سمت آپریکا، او دوباره این کار را انجام می‌دهد، اما این بار با به دست گرفتن کنترل پلوتون روی مورتیرلو مخوف و سانتا کریستینا و شکستن مسابقه.

بعد از وقایع روز قبل، ایندوراین، برزین، بوگنو و دیگران می‌دانند که این بار باید چه انتظاری داشته باشند، و با این حال، آنها فقط می‌توانند دوچرخه‌های خود را در شیب‌ها حرکت دهند، زیرا پانتانی واضح از آن عبور می‌کند. درست همانطور که در دوران جوانی مسابقه می داد، از افشای نقاط ضعف آنها لذت می برد و آنها هیچ امیدی به مهار او ندارند.

اما این بار، فاصله ها بر حسب ثانیه نیست، بلکه در دقیقه اندازه گیری می شود. برد او شاید - مسلماً - پر زرق و برق ترین پیروزی دوران حرفه ای او باشد. تیفوسی سوون و دوچرخه سواری ایتالیایی یک فوق ستاره جدید دارد.

بعد از این، هر بار که جاده به سمت سربالایی می رود، در ژیرو یا تور دو فرانس، ایتالیایی ها لبه صندلی های خود خواهند بود. تقریباً یک شبه، با دو برد در مرحله ژیرو 1994، پانتانی پسر بچه به ناجی دوچرخه سواری ایتالیایی تبدیل می‌شود، همه آن‌ها، برای نسل‌های رمانتیکی که در کوپی، بارتالی، جیموندی و دیگران بزرگ شده‌اند.

برزین برد کلی در ژیرو 94 را حفظ کرد، اما پانتانی پیروز اخلاقی تلقی می شود.

انتقام کوهنورد

پانتانی همیشه از رنج بردن رقبای خود در کوهستان لذت می برد. زمین های بازی او مخوف ترین صعودها مانند آلپ دوهوئز، مورتیرولو و مونت ونتوکس بودند زیرا در اینجا بود که او توانست بیشترین آسیب را به رقبای خود وارد کند.

همانطور که پیر برگونزی، نویسنده باسابقه دوچرخه سواری La Gazzetta dello Sport می گوید، "مارکو "انتقام" کوهنورد خالص را به تصویر می کشد - به همین دلیل است که او بسیار دوست داشته شده است."

برخلاف نیمه خداهای آزمایش کننده زمان مانند ایندوراین، پانتانی یک ماشین نبود. در عوض، همانطور که لنس آرمسترانگ یک بار او را توصیف کرد، در آن زمان یک «هنرمند» بود که راه خود را برای پیروزی بداهه می‌گفت.

این روزها، آرمسترانگ که رقابت تلخی با ایتالیایی ایجاد کرد، به او برچسب "ستاره راک" می زند. از برخی جهات، با توجه به اینکه داستان پانتانی چگونه به پایان رسید، بسیار مناسب است.

آرمسترانگ به دوچرخه‌سوار می‌گوید: «او را رمانتیک کرده‌اند زیرا واقعاً یک ستاره راک بود. او این جذابیت را داشت. مطمئن نیستم که دوچرخه سواری چیزی شبیه آن را از آن زمان دیده باشد.'

همچنین، همانطور که آمریکایی می گوید، این تصویر با این واقعیت تقویت شده است که 10 سال پس از اولین انفجار او در صحنه حرفه ای، پانتانی مانند تراژیک ترین و افسانه ای ترین ستاره های راک، جوان و تنها، درگذشت. روز ولنتاین 2004 در یک اتاق هتل ارزان، احاطه شده توسط وسایل اعتیاد به کوکائین.

"برگونزی می گوید: "مارکو هنوز یک نماد است زیرا او چیزی منحصر به فرد را نشان می دهد." "تراژدی او بخشی از افسانه او است، بخشی از داستان عاشقانه خاطره او."

درست است، اما شکی نیست که مرگ او قلب ایتالیایی ها را شکست. مارکو پانتانی مانند بسیاری از نسل او - نسل EPO - یک ستاره تیرانداز ناقص بود. همانطور که شهرت او افزایش یافت، مشکلات او نیز به طور تصاعدی افزایش یافت.

تا زمانی که او در سال ۱۹۹۸ جیرو و تور را برد، دیگر مارکو خجالتی پسرانه و خجالتی نبود، بلکه «ایل پیراتا»، برندی بود که به‌طور مطالعه‌آمیز پرورش یافته بود، و به‌صورت سوم شخص به خودش اشاره می‌کرد و اطرافش توسط یک گروه حنایی احاطه شده بود. او نابالغ تر از آن است که ببیند اسطوره های خودش از کنترل او خارج می شود.

مانند همه شومن های بزرگ، پانتانی بهترین های خود را برای مناسبت های بزرگ پس انداز می کند - صحنه های کوهستانی نمایشی در Grand Tours که میلیون ها نفر در سراسر جهان از طریق تلویزیون زنده تماشا می کنند.

پیش از اینکه ترازو از چشم آن مخاطب بیفتد و افراط و تفریط ژنرال EPO کاملا آشکار شود، پانتانی – و تا حدودی کوهنوردان دیگر مانند چیاپوچی، ریچارد ویرنکه و خوزه ماریا جیمنز – شهرت خود را بر سر مبارزه با درد بنا کردند. و رقبای خود را در سخت ترین صعودها نابود می کنند.

مشهورترین نمایش رقیب در هم شکستن حرفه پانتانی در تور بدنام و آلوده به مواد مخدر در سال 1998 روی صحنه آلپاین بر فراز کول دو گالیبیه تا Les Deux Alpes رخ داد، زمانی که او یک «ربات» فرضی دیگر، یان اولریچ را تحقیر کرد..

اگر حمله او در مه یخی و نم نم باران در کیلومترهای پایانی مسافت طولانی تا گالیبر از والور برای شکستن اولریچ کافی بود، فرود پانتانی از قله گالیبیر تا زین لوتره و به سمت پایین پای Les Deux Alpes، کمتر از سه سال پس از اینکه پاهای او در تصادف در میلان-تورین در هم ریخته بود، نترس و زوال عقل بود.پانتانی آن روز اولریچ را شکست.

با انجام این کار، او این تصور را که تابستان قبل پس از یک و تنها برد آلمانی در تور آلمان مطرح شد، از بین برد که اولریچ، مانند ایندوراین، برنده چند تور خواهد بود.

Ullrich از خط Les Deux Alpes در وضعیتی تقریباً فروپاشی عبور کرد، تقریباً نه دقیقه عقب تر از Pantani، با اسکورت Bjarne Riis و Udo Bölts. دوتایی کهنه کار Telekom، شاگرد خود را از طریق خط پایان چوپانی کردند، رییس و بولت، اولریچ با چشمان شیشه‌ای را از جمع خبرنگاران و خدمه‌های تلویزیونی عبور دادند و به هتل خود بازگشتند.

پانتانی یک چرخش قابل توجه در مسابقه انجام داده بود. او حتی در بین 10 نفر برتر قرار نگرفته بود زیرا تور در مرحله 10 وارد Pyrenees شد. زمانی که از آلپ در مرحله 17 خارج شد، او شش دقیقه جلوتر از اولریچ شوکه شده بود. داوود جالوت را زده بود.

هنگامی که آنچه از کاروان مسابقه باقی مانده بود به طور تصادفی وارد پاریس شد، پانتانی به عنوان ناجی مسابقه ای مورد ستایش قرار گرفت که با رسوایی مشخص شده بود، شاید بیش از هر رویداد دیگری در تاریخ مدرن ورزش حرفه ای..

در جشن، "ایل پیراتا" رنگ بزی خود را به رنگ زرد درآورد (در حالی که هم تیمی هایش موهای خود را با هم رنگ می کردند)، و یک قهرمان به ایتالیا بازگشت. رومانو پرودی، نخست وزیر ایتالیا، او را تحسین کرد.

"هیچ رابطه ای بین موفقیت پانتانی و رویدادهای منفی که اخیراً به این ورزش مربوط شده است وجود ندارد." "پیروزی او آنقدر واضح بود که من شک ندارم که او پاک بود."

پرودی در احساسات گلگونش تنها نبود. دیگران پانتانی را به عنوان نوری درخشان در میان دریایی از لطافت تحسین کردند و به استعدادهای طبیعی و مواهب خدادادی او اشاره کردند، گویی واقعاً معتقد بودند که او واقعاً "فرشته" کوهستان است.

پانتانی دیگر آن چیزی نبود که همیشه بود، فقط یک دوچرخه سوار: حالا او یک سلبریتی بالدار بود. و با افزایش فشار سلبریتی ها، نزول دائمی او به پارانویا، بدنامی و در نهایت اعتیاد آغاز شد.

مارس 2005. در اتاق غذاخوری لانگ بیچ شرایتون، هاین وربروگن حالت تدافعی به خود گرفت.من از آن پسر خوشم آمد. وربروگن در مورد روزی در ژوئن 1999 می گوید که مارکو پانتانی آن روز آنجا بودم. اما او می پذیرد که «پانتانی دیگر هرگز مثل سابق نبود» پس از یکی از دراماتیک ترین قسمت های تاریخ طولانی ژیرو.

رئیس UCI چیزهای زیادی برای دفاع از خود دارد. افول سریع پانتانی با احساس گناه ضمنی در آزمایش هماتوکریت ناموفق او در مدونا دی کامپیلیو، کمتر از یک سال پس از ستایش پرودی از شایستگی او، تقویت شد. پانتانی به دلایل بهداشتی از مسابقه رد صلاحیت شد، اما مفهوم واضح این بود که سطوح بالای هماتوکریت او نتیجه استفاده از EPO بود.

Verbruggen می گوید: "سیستم برای آن کنترل ها [که منجر به شکست تست پانتانی شد] با تیم ها و سوارکاران راه اندازی شد." آنها آن را می خواستند، همه آنها را امضا کردند و با آن موافقت کردند. پانتانی یکی از آنها بود. من فکر می کنم ما آنچه را که می توانستیم انجام دادیم.'

پانتانی در ژیرو آن سال نزدیک به باد دریانوردی می کرد - قدرت شاهانه او بدگمانی و رنجش را دامن می زد. او قبلاً شورش کرده بود، در چهار مرحله پیروز شد و رقبای خود را تحقیر کرد.

صحبت از افزایش تلخی ها و حسادت ها شد، صحبت های کافی برای تقویت تئوری های توطئه. حتی در حال حاضر، پس از تمام اعترافات دوپینگ در دهه گذشته، بسیاری هنوز بر این باورند که شکست تست پانتانی یک برنامه ریزی بود.

بعد از اینکه در آن روز در تست هماتوکریت UCI رد شد، ضعف‌های پانتانی آشکار شد. او به بی گناهی خود اعتراض کرد و سرپیچی کرد، اما غوغا و منیت «ایل پیراتا» به سرعت از بین رفت.

تنها چیزی که باقی مانده بود یک بچه چشم درشت و ترسیده بود. کسانی که سقوط او را مستند کرده اند، معتقدند که عادت به مصرف کوکائین او بلافاصله پس از شکست در آزمایش، در حالی که او بیش از حد به دنبال پناهندگی بود، ادامه یافت. و همانطور که این اتفاق می افتاد، در آن سوی کوه های آلپ، "نجات دهنده" دیگری متولد شد. پانتانی تقریباً فراموش شده بود، زیرا لنس آرمسترانگ، پس از سرطان، برنده تور نوسازی 1999 شد.

مرگ مارکو پانتانی
مرگ مارکو پانتانی

اگرچه آزمایش پنتانی در واقع مثبت نشده بود زیرا آزمایش هماتوکریت اثبات قطعی دوپینگ نبود، در سراسر جهان او را یک کلاهبردار می دانستند - آخرین سیب بد در سبد پوسیده دوچرخه سواری.

در حالی که تیفوسی ها از این خبر گریه می کردند، خشم مقامات ایتالیایی به اندازه کوته بینی آنها عمیق بود. پانتانی تحت اولین تحقیق از یک سری تحقیقات قرار گرفت. برگونزی، که وقتی پانتانی توسط کارابینی‌ها در مدونا دی کمپیلیو بدرقه می‌شد، در میان رسانه‌های حیرت‌زده ایستاده بود، دیگر توهین خود را ناعادلانه نمی‌خواند.

او می‌گوید: «فکر نمی‌کنم بی‌عدالتی بود، اما فکر می‌کنم که در آن زمان، در سال پس از فستینا [رسوایی که دوچرخه‌سواری را به لرزه درآورد، زمانی که در تور 1998، مواد مخدر مصرف شد. در یک ماشین تیمی پیدا شد]، UCI می خواست نشان دهد که در برابر دوپینگ سرسخت هستند.» اما برگونزی آزمایش هماتوکریت را، کنترلی که در مورد دوپینگ سخت به نظر می رسید اما در واقع چیزی را ثابت نمی کرد، به عنوان یک «ریاکاری بزرگ» توصیف می کند.

او می‌گوید «شناسایی EPO غیرممکن بود، و کنترل UCI دقیق نبود. به هر حال، سال بعد از آن UCI قوانین را تغییر داد و با قوانین جدید پانتانی رد صلاحیت نمی شد.»

برگونزی می گوید که او همچنان "متقاعد" است که پانتانی بهترین کوهنورد نسل خود بوده است. برگونزی می‌گوید: «من کاملاً مطمئن هستم که او می‌تواند در هر مرحله کوهستانی برنده شود،» برگونزی، قبل از راه‌یابی به مسابقات، می‌گوید: «من چندان مطمئن نیستم که بتواند در تور دو فرانس پیروز شود…» خود آرمسترانگ در مورد توانایی‌های ورزشی پانتانی تردیدی ندارد.

"مارکو در یک زمین بازی کاملاً مساوی به رقابت پرداخت و یکی از بهترین و انفجاری ترین کوهنوردانی بود که تا به حال دیده ایم." بدون دوپینگ و فرض اینکه بقیه زمین پاک بود…؟ نتایج یکسان بود.'

هیچ یک از اینها افول پانتانی را متوقف نمی کرد. زمانی که گرگ لموند او را در پاریس در سال 2003 در ارائه مسیر تور دو فرانس ملاقات کرد، او به عنوان یک ورزشکار حرفه ای تمام شد. "با این مخلوط غم و معصومیت."

خط پایانی

آیا مارکو پانتانی قربانی یک شکار جادوگر بود که توسط بشارت ضد دوپینگ در اواخر دهه 1990 تقویت شد؟ هنگامی که او از ظلم افتاد، همانطور که عادت دوچرخه سواری شده بود، به سرعت از او دوری کرد و برای کمک به او کار بسیار کمی انجام شد.

پس از یک وقفه، او به مسابقه بازگشت، در تور سال 2000 به طرز تلخی آرمسترانگ را درهم زد و با عصبانیت از پیشنهاد آمریکایی که به نوعی "اجازه داده" پانتانی در ونتوکس برنده شود، خشمگین شد.

در عوض آرمسترانگ او را مسخره کرد و او را "Elefantino" خطاب کرد که اشاره ای به گوش های برجسته پانتانی است، در حالی که تگزاسی برای دومین برد خود در پاریس حرکت می کرد. این بار انتقام کوهنورد ناب یک حرکت توخالی بود.

بعد از تور آن سال، پانتانی دوباره از رادار خارج شد. زمزمه‌های زیاده‌روی او بلندتر شد و حوادث عجیب و غریبی مانند انباشته شدن چهار خودرو در چزنا هنگامی که او مسیر اشتباهی را در یک خیابان یک طرفه رانندگی کرد، تقویت شد. تحقیر عمومی روی تحقیر انباشته شد، و گاهی خشم اخلاقی از طرف نهادهای ایتالیایی که او را تعقیب می کردند، به اندازه رفتار خود پانتانی بیش از حد به نظر می رسید.

برگونزی می‌گوید: «شایعه‌های زیادی در ایتالیا وجود داشت، اما تا زمان مرگ او هرگز نمی‌دانستم که او تا این حد با کوکائین به خطر افتاده است. «این فقط پس از مرگ او مشخص شد.»

برخی از طرفداران همیشه بر این باورند که سقوط او بخشی از یک توطئه بزرگ بود که توسط رقبا، کارتل‌های شرط‌بندی، دولت‌ها و مؤسسات بی‌قلب اجرا شد.

آنها به این استدلال ادامه خواهند داد که پانتانی، مانند تام سیمپسون، به روشی انحرافی، "برای ورزش خود" مرده است. حقیقت تلخ این است که در زمانی که این ورزش از نظر اخلاقی بسیار ورشکسته بود، پانتانی بزرگ فقط به یک مسئولیت ضعیف و بی‌اثر تبدیل شد.

اما حتی به عنوان یک معتاد به کوکائین، پانتانی به قرارداد خود پایبند بود. اسطوره او همچنان دوچرخه می فروخت، پوشش رسانه ای را تضمین می کرد و حامیان مالی جذب می کرد.

آرمسترانگ می‌گوید که در پایان، در پلوتون رایج بود که پانتانی هم از داروهای تقویت‌کننده عملکرد و هم از داروهای تفریحی استفاده می‌کرد. اما او تعجب نمی کند که هیچ کس بیشتر تلاش نکرد تا پانتانی را از جاده خارج کند و به دوره توانبخشی برود.

آمسترانگ با اندکی تلخی می گوید که احساس مسئولیت جمعی، «وظیفه مراقبت» تنها در «دنیای ایده آل» اتفاق می افتد.او می‌گوید: «دوچرخه‌سواری تا رسیدن به این هدف فاصله زیادی دارد. این یک گروه فوق العاده متفرقه از ورزشکاران، سازمان دهندگان، تیم ها، حامیان مالی است. تنها چیزی که به آنها اهمیت می دهد خودشان هستند. به من اعتماد کن، می دانم.'

اما برگونزی این تصور را رد می کند که پانتانی توسط همکاران قدیمی اش ترک شده است. او اصرار می کند: «هر یک از آنها سعی کردند به او کمک کنند. اما غیرممکن بود. پس از جیرو دیتالیا در سال 2003، او به حدی به کوکائین معتاد بود که به هیچ‌کس گوش نمی‌داد. زمانی که او در ریمینی درگذشت، هیچ کس نمی دانست که او در تمام هفته قبل کجا بوده است. هیچ کس، حتی پدر و مادرش…'

با وجود تمام عاشقانه ها، تمام ویژگی های هنری، همه چیز به ما می گوید که پانتانی به اندازه هر یک از کسانی که در کنار او سوار می شدند حسابگر بود و با دوپینگ آشنا بود.

از این نظر، تصویری که با دقت پرورش داده شده بود، به همان اندازه اسطوره آرمسترانگ بود. اما این یک نکته کلیدی را نادیده می گیرد: پانتانی مورد تحسین و دوست داشتن میلیون ها طرفدار قرار گرفت.

هنوز باورش سخت است که او به اندازه همتایان خود در GenEPO در دوپینگ غرق نبوده است. وفادارترین قهرمانان او هنوز هم از او در برابر اتهاماتی مبنی بر اینکه او یک کلاهبردار است دفاع می کنند، اما این نیاز به یک جهش قابل توجه ایمان دارد تا همچنان تصور اینکه او کاملاً پاک است.

برگونزی می‌گوید: «ما هیچ تایید قطعی دال بر دوپینگ او نداریم، اما فکر می‌کنم دوران EPO در زمان‌بندی به او کمک کرد. من متقاعد شده‌ام که او همچنان می‌توانست بدون دوپینگ در کوهستان برنده شود، اما نمی‌توانست برخی از عملکردهای بزرگ خود را در زمان‌بندی حفظ کند.»

در پایان، هیچ وظیفه ای از جانب UCI، پلوتون یا حامیان مالی او نشان داده نشد، و او کنار گذاشته شد - یکی دیگر از قربانیان جنگ دوچرخه سواری با دوپینگ.

هنگامی که "ستاره" بعدی از ظلم افتاد، سرنوشت وحشتناک پانتانی را به یاد بیاورید. یک لحظه او را به سمت اعتیاد سوق می دادند، لحظه ای دیگر توسط کسانی که در وهله اول از او سود برده بودند کنار گذاشته شد. پانتانی قبل از مرگش مبارزه کرد تا ناامیدی خود را توضیح دهد.

"من دوچرخه سواری را با برنده شدن مرتبط نمی دانم. "من آن را با چیزهای وحشتناک و وحشتناکی که برای من و افراد نزدیکم اتفاق افتاده مرتبط می دانم."

در واقع ریاکاری بزرگ.

توصیه شده: