The Black Forest 400: Arras در شمال فرانسه تا جنگل سیاه آلمان، در یک حرکت
واقعاً بسیار ساده است: دوچرخه خود را میروید، کمی جلوتر میروید و سپس کمی بیشتر میروید. به اندازه کافی شیرینی های فرانسوی، سیب زمینی سرخ کرده بلژیکی بخورید و اشتباه کنید… مک دونالد آلمانی، و از اینکه پاهایتان چقدر می توانند شما را ببرند شگفت زده خواهید شد.
The Black Forest 400 یک ماجراجویی انفرادی بود: کاوشی در فلاندر، آردن، لوکزامبورگ، و جنگل سیاه آلمان.
چالش از این واقعیت ناشی می شد که 400 مایل باید با یک ضربه پیموده می شد: بدون توقف، بدون خواب، در طول 28 ساعت.
جنگل سیاه مکانی زیبا برای دوچرخه سواری است. گوهری پنهان در تاج مقاصد برتر دوچرخهسواری جادهای. من به اندازه کافی خوش شانس هستم که خانواده نزدیکی در این منطقه دارم، و در بازدیدهای قبلی به جاده های خالی گسترده، صعودهای پنهان، و وسعت جنگل های کاج سایه دار اشاره کرده ام.
آنها مرا در حسرت گیره دادن و سوار شدن رها کردند…
این عید پاک، فرصت کاوش به وجود آمد. تولد برادرزادهام، مصادف با ذوب برفهای زمستانی، به این معنی بود که در یک گردهمایی خانوادگی، این فرصت را داشتم که در آفتاب بهاری سوار شوم.
با این حال، طرفدار رانندگی طولانی به سمت جنوب آلمان نیستم، تصمیم گرفتم آن را سوار کنم…
402 مایل (648 کیلومتر)، 8، 172 متر صعود: هرگز چرخش آسانی نبود.
ماجراجویی های مداوم تیم را در lifeinthesaddle دنبال کنید.cc
یادداشت از دوچرخه سواری
روز اول
09:30 آراس، فرانسه
کلید کنید و فشار دهید. خوب است که چرخ ها را بچرخانید. جاده مستقیم طولانی خارج از شهر تاریخی مملو از گورستانهای جنگی است.
این مسیر می تواند به طور قانونی "شکاف اروپایی" نامیده شود. عبور از خط ماژینو و عبور مداوم از مرزهای کشور. این یک گشت و گذار در میدان های جنگ و اختلافات مرزی از قرون گذشته است.
12:30 باوی، فرانسه
100 کیلومتر ثبت شده، از میان زمین های هموار بادخیز شمال فرانسه. تابلوهای Paris-Roubaix برای وسوسه کردن من به بخشهای سنگفرش (این بار) کافی نیست، اما من به آخرین شیرینیپزی قبل از بلژیک شیرجه میزنم، تا آخر صبح یک کروسانت و قهوه بخورم.
15:00 آردن
سرانجام در مرز بلژیک به سمت جنوب شرقی پیچیدم، احساس کردم که دارم پیشرفت می کنم. سپس آردن وارد شد.
جای تعجب نیست که این منطقه به عنوان یک محاصره طبیعی برای بسیاری از پیشرفت های زمان جنگ عمل کرده است. برخی از تپهها دیوار مانند هستند، و در حالی که جادههای وسیع و آسفالت بکر سواری زیبایی را به وجود میآورند، من در این فکر ماندهام که آیا هرگز از آن طرف خارج خواهم شد.
میانگین سرعت من با شروع غروب خورشید کاهش می یابد.
21:30 فلورنویل، بلژیک
من در شهر Bouillon توقف کرده بودم، اما معلوم شد که به طرز شبحآمیزی آرام است. شاید قلعه سر به فلک کشیده باید آن را می داد.
جستجوی من برای پیتزای آماده بی ثمر بود، بنابراین (با شیب 25 درصدی) به فلورنویل ادامه دادم. صاحب کبابفروشی وقتی دو تا قهوه و مایو سفارش دادم نگاه عجیبی به من انداخت.
سوخت برای شب پیش رو…
روز دوم
00:01 جایی در لوکزامبورگ
شب قبل از جمعه خوب است، بنابراین جاده ها خالی شده اند. حتی کامیون داران شبانه به خانه رفته اند. دما نیز به شدت کاهش یافته است و من در منظرهای متروک ماندهام و بیهوده بین روستاها به دنبال پمپ بنزین روباز میگردم تا بتوانم یک نوشیدنی گرم تهیه کنم.
03:00 نزدیک به مرز آلمان
به نظر می رسد ضربان قلب من همان روند نزولی دما را دنبال می کند. 18 ساعت سواری، و خستگی شروع شده است.
من در یک دستگاه فروش خودکار در حومه بی نام لوکزامبورگ توقف می کنم و در تلاش برای راه اندازی سیستمم، یک قوطی کولا نادر خریداری می کنم.
اثر کمی دارد.
06:00 زاربروکن، آلمان
پیش از این هرگز از دیدن طاق های طلایی یک مک دونالد اینقدر سپاسگزار نبودم. با پایین آمدن از مسیر دوچرخهسواری در کنار رودخانهای که تکساختهای صنعتی سارلوئیس و زاربروکن را به هم وصل میکند، از مه یخزده فرار کردم و دو قهوه و یک برگر مکچیکن را کنار زدم.
نیازها باید.
09:00 بازگشت به فرانسه
جاده مرا به آسمان می برد، به فلات اطراف Bitche. با 24 ساعت در پاها، این نام مناسب است.
من خودم را با یک قهوه و شیرینی آخر صبح در اولین شیرینی فروشی که پیدا کردم، آماده می کنم. در حالی که با چشمان گشاد شده روی پله های ماری می نشینم، در حالی که دهکده برای مراسم جمعه خوب وارد کلیسا می شود، نگاه های عجیب و غریبی وجود دارد.
13:00 استراسبورگ، فرانسه
فرود هرگز اینقدر خوشایند نبوده است. من از بالای فلات پرواز کردم و به کلان شهر استراسبورگ رفتم.
آخرین گذرگاه مرزی به آلمان نشان می دهد که فقط 80 کیلومتر باقی مانده است. اکنون در مرحله کم انرژی قرار دادن انواع شیرین بیان در دهانم با سرعت گره هستم. اما من اهمیتی نمی دهم، این نقطه عطف فقط شش ساعت قبل دست نیافتنی به نظر می رسید.
15:00 آفنبورگ، آلمان
صعود باید به زودی آغاز شود. می دانم که این کار را خواهد کرد: هم افق و هم نمودار ارتفاع من آن را تایید می کنند. قبل از رسیدن به مقصد باید بیش از 1500 متر صعود داشته باشم و فقط 50 کیلومتر باقی مانده است.
در حال حاضر، جاده فقط در امتداد کف دره می چرخد.
16:00 هورنبرگ، آلمان
من متوقف می شوم. باید عینکم را بردارم علامتی که جلوتر از من است حداقل غیرمعمول است، و با صداقت ممکن است یک ژست انگشت وسط نیز داشته باشد: "19% 6 کیلومتر".
این نیش جهنمی در دم است…
چیزی برای آن وجود ندارد. بیدونم را در ایستگاه آتش نشانی محلی دوباره پر می کنم و آخرین فلپ جک باقی مانده ام را می خورم. زین بالا: دنده پایین درگیر است.
این 20 کیلومتر نهایی واقعا چقدر طول می کشد؟
17:00 Sankt Georgen، آلمان
دیدن خط پایان برای تقویت من در شیب نهایی کافی است. من در قله با «ماشین پشتیبان» ام روبرو می شوم که فریادهای دوستانه پدرانه تشویق می کند و مرا با قوطی weissbräu آلمانی وسوسه می کند.
وقتی در خانه مزرعه بلند می شوم، تقریباً به یک لنگه کفش نیاز دارم تا مرا از روی زین خارج کند. طعم آن آبجو باورنکردنی بود.
غذا. بستر. خواب. در حال حاضر رویای این را دارم که بعداً کجا خطی روی نقشه بکشم…
Black Forest 400: آمار
مسافت کل: 648.35 کیلومتر (402 مایل)
افزایش ارتفاع: 8172 متر (26811 فوت)
زمان سپری شده: 32 ساعت و 13 دقیقه
زمان سواری: 27 ساعت 19 دقیقه
میانگین سرعت حرکت: 23.7 کیلومتر در ساعت (14.7 مایل در ساعت)
کالری: 15، 702 کیلو کالری
میانگین ضربان قلب: 120bpm
وزن دوچرخه (بارگذاری شده): 11.9 کیلوگرم
فهرست کیت
نگاه کنید به: lifeinthesaddle.cc/planning-black-forest-400-blackforest400
سوخت زدن به سفر
7x لیتر آب
5x قهوه
2x Maurten 160 Drink Mix
1x کوکاکولا
2x درد یا کشمش
2x بسته کیک جو دوسر اسنکر Nairn
2x کیسه نوتلا
1x Veloforte bar
1x بسته زنجبیل و زردچوبه یولاف بهداشتی بی ادب
1x کیک جو دوسر میوه ای نایرن
1x بسته همهجوری شیرین بیان
1x برگر مرغ مک دونالد
1x شیشه لوبیا پخته بلژیکی
1x فریت مایو (کباب فروشی)
1x اسنک بار مرغ Fori Piri-Piri
1x Clif Bar Shot Blocks
1x بیسکویت چیپسی شکلاتی
1x بار پروتئین Chia Charge
1x فلاپجک Chia Charge کره بادام زمینی