سواری بزرگ: دریاچه کومو و مدونا دی گیسالو

فهرست مطالب:

سواری بزرگ: دریاچه کومو و مدونا دی گیسالو
سواری بزرگ: دریاچه کومو و مدونا دی گیسالو

تصویری: سواری بزرگ: دریاچه کومو و مدونا دی گیسالو

تصویری: سواری بزرگ: دریاچه کومو و مدونا دی گیسالو
تصویری: Madonna del Ghisallo از Bellagio - آموزش دوچرخه سواری داخل سالن 2024, آوریل
Anonim

دوچرخه سوار صعودهای ایل لومباردیا را در گذشته و حال انجام می دهد، از جمله مدونا دی گیسالو نمادین

این داستان دو صعود و مسیری است که ما قرار نبود آن را انجام دهیم. با رسیدن به ساعات اولیه صبح، بدن‌ها هنوز از انجام یک سواری بزرگ دیگر در جای دیگری در ایتالیا در روز قبل خسته شده‌اند، همه ما کمی بیش از حد خوابیده‌ایم. و هنگامی که محیط تماشایی و اولین اسپرسوهای صبحانه هر دو در ما غرق شدند - فیل، ورزشکار نیمه حرفه ای سه گانه برای تیم کورلی بلو، جیسون، راننده مسابقه و ورزشکار سه گانه، پل، که به طور مرتب از نام های آشنا عکس می گیرد (این اسامی مانند مو فرح، نه ویمبورن رکتوری)، و من، یک مسابقه گر 3 کمی طناب دار - به یاد داشته باشید که دیروز یکی از دوچرخه ها خراب شد و قبل از شروع سوار شدن باید آن را تعمیر کنیم.نزدیک‌ترین دوچرخه‌فروشی کمی دورتر است، اما خوشبختانه صاحب هتل با فروش یک دنده عقب 105 یکی از دوچرخه‌های کرایه‌اش به ما کمک می‌کند. تنها چیزی که باقی می‌ماند این است که ما آن را جا بدهیم، که گفتن آن آسان‌تر از انجام دادن آن است، وقتی که شما فقط ابتدایی‌ترین ابزار دوچرخه، یک جفت قیچی و ترکیبی از قدرت مکانیکی یک گله گوسفند را دارید. به هر حال، پس از وارد کردن چربی به مکان‌هایی که تاکنون کشف نشده بود، متوجه شدیم که جیسون واقعاً دارای مدرک مهندسی است، و هنگام تلاش برای عبور کابل‌ها از سوراخ‌های نامحسوس کوچک، به دوچرخه‌ای می‌رسیم که بین برخی از آنها جابه‌جا می‌شود (اگر نه همه) در صورت درخواست. قدیس حامی دوچرخه سواری به وضوح مراقب ماست…

هدف ما، یا به‌طور دقیق‌تر دستورالعمل‌های ما از دوچرخه‌سواران، این بود که یک کشتی را در سراسر کومو بگیریم و از روی پاسو سان مارکو دیدنی بالا برویم و سپس به سمت کولما دی سورمانو حرکت کنیم. اما پس از کمی نگاه کردن به ساعت‌ها، به هم زدن پاها و زمزمه کردن در مورد نیاز به انجام عکس‌ها، تصمیم می‌گیریم بیشتر این موارد را نادیده بگیریم و در عوض ادای احترام خود (کمی کوتاه‌تر) از Giro di Lombardia را انجام دهیم، که با معروف‌ترین آن شروع می‌شود. صعود کنید، که خوشبختانه مستقیماً از ورودی هتلی که ما در آن هستیم می گذرد.

چند سال پیش، زمانی که در دوران کودکی دوچرخه سواری جاده بودم، آرزوی یک قاب تیتانیومی را داشتم (هنوز هم دارم) و یک مورد خاص وجود داشت که من را مجذوب خود کرد - Litespeed Ghisallo. می دانستم که این سبک ترین دوچرخه در محدوده خود است که برای شناور شدن در سخت ترین صعودها طراحی شده و به نام یکی از آنها نامگذاری شده است. در معصومیت خود، گیسالو (که با جی سخت تلفظ می شود، گی زار لو) یکی از کله های کوهستانی است که به تدریج نام آن را یاد می گرفتم تصور می کردم. من بیکار از جاده ای که می پیچد و در ابرهای پف آلودی که به سبک دوچرخه ای که به نام آن نامگذاری شده بود، اوج می گیرد، خواب می دیدم. نمی‌دانستم قبل از عبور از چند چراغ راهنمایی، از یک میدان کوچک شروع می‌شود.

تصویر
تصویر

ما کیلومتری از هتل را به محل اتصال SP41 و SS583 فرود می‌آوریم، قبل از اینکه بین خانه‌ها حرکت کنیم و از خط «شروع» نقاشی شده در جاده عبور کنیم. حداقل در ابتدا به نظر نمی رسد که محیطی الهام بخش برای یک صعود معروف باشد - منظره پشت سر شماست و شیب آن حتی خیلی تند نیست.من تصمیم می‌گیرم که تلاش بهترین شکل گرم کردن است و شروع به آسیاب کردن یک دنده بزرگ با هدفی می‌کنم. اگر می‌دانستم که قرار است این مسیر را رکاب بزنیم، شاید قبل از آمدن به اینجا به نمایه‌ای نگاه می‌کردم، اما همانطور که هست، ما آن را کور می‌کنیم. نمی‌دانم چقدر طول دارد یا چقدر سرگیجه‌آور است، اما از آنجایی که به نظر می‌رسد همه کوه‌ها در آن سوی آب قرار دارند، گمان می‌کنم که باید کوتاه و شیب‌دار باشد – یک سکوی پرتاب انفجاری برای صعود اما نه خیلی طولانی. هرگز فرض نکنید.

از کنار هتل، نشانه‌های سکونت فرو می‌روند و جاده باریک می‌شود که بین سواحل انبوه درختان برگ‌ریز شروع به جابجایی می‌کند. هوا ساکن است، و محبوس شدن در این تونل سبز تیره، غیرممکن است که اندازه‌گیری کنید که ممکن است چقدر برای صعود باقی مانده باشید یا حتی گوشه بعدی چه چیزی است. حتی از نظر بصری شیب را پنهان می کند، که تاکنون به طور قابل توجهی افزایش یافته است. ترس از ناشناخته ها ایجاد می شود و شما به طور غریزی چند چرخ دنده را رها می کنید تا به اندام هایی که از قبل لاکتیک زده شده اند کمی آزادی عمل بدهید. در نهایت به گروه کوچکی از خانه‌هایی می‌رسی که گوئلو را تشکیل می‌دهند و شیب آن کاهش می‌یابد، که مطمئناً نشان می‌دهد که شکنجه به پایان رسیده است.در سمت دور روستا یک نمازخانه کوچک است و من می دانم که یک نمازخانه در بالای Ghisallo قرار دارد. هرچند نه این کلیسای کوچک.

قله کاذب

آمار طاس برای Ghisallo بیان می کند که طول آن 10.6 کیلومتر است (در سر من احساس نمی کردم که 10k را طی کرده ایم اما پاهایم از قبل خوشحال بودند که صعود را به پایان رسیده است) و شیب متوسط برای کل صعود فقط 5.5٪ است. با این حال، کلمه کلیدی در آن آمار، «متوسط» است. ببینید، شیب تا کنون حول 9 درصد تنبیه‌کننده‌تر بوده است و کیلومتر و نیم پایانی نیز به بیش از 9 درصد می‌رسد، اما در این بین یک قله کاذب با کاهش متوسط وجود دارد. به مدت 3 کیلومتر در حلقه‌های بزرگ مسابقه می‌دهیم و از احساس یک جریان لغزش مبهم خنک لذت می‌بریم، جاده حتی شروع به پایین آمدن کمی می‌کند زیرا دریاچه در یک نقطه به طرز چشمگیری در سمت چپ ما ظاهر می‌شود.

وقتی نیش دم گیسالو در خروجی سیونا نمایان شد، رهبری می‌کنم، اما، با خوشحالی بی‌گناه، در رینگ بزرگ می‌مانم و با اعتماد به نفس یک رول حمله می‌کنم، مطمئنم که این نیش از اطراف منفجر می‌شود. گوشه، چیزی بیش از یک قوز سرعت شکوهمند.در عوض، این من هستم که از گوشه بیرون می‌روم، دیوانه‌وار از زنجیر کاست عقب بالا می‌روم، Di2 مانند زوم دوربین کامپکت می‌چرخد، وقتی متوجه اشتباهم می‌شوم و جاده صعود 9 درصدی خود را از سر می‌گیرد.

مجموعه ای محکم از سنجاق سر نشان می دهد که پایان واقعاً در چشم است و در نهایت خطی روی آسفالت که می گوید «پایان» بازی را کاملاً از بین می برد. برای توقف در کلیسای مدونا دل گیسالو که قله را مشخص می‌کند، نیازی به متقاعد کردن زیادی ندارید، اما حتی اگر در روزی هستید که احساس می‌کنید پاهای فیلیپ گیلبرت را دارید، باید کمی وقت بگذارید و از آن پیاده شوید. و سرگردان.

چهار نیم تنه بیرون کلیسای کوچک وجود دارد. نام‌های بارتالی، بیندا و کوپی نیازی به معرفی ندارند، اما نام چهارم مربوط به پدر ارملیندو ویگانو است که پیشنهاد کرد ظهور مدونا دل گیسالو (به این دلیل که کنت قرون وسطایی گیسالو را از دست راهزنان نجات داد) به حامی دوچرخه‌سواران تبدیل شود. به داخل کلیسا بروید و به باورنکردنی‌ترین غار علاءالدین در تاریخ دوچرخه‌سواری وارد می‌شوید: رنگین‌کمان امضا شده، پیراهن‌های صورتی و زرد، عکس‌ها و از همه باورنکردنی‌تر دوچرخه‌هایی که نام صاحبانشان به آن چسبانده شده است، همگی دیوارهای ساکت را پوشانده‌اند.در یک طرف یک دوچرخه فرانچسکو موزر TT در کنار ژیرو بیانکی 1976 جیموندی. در طرف دیگر، دوچرخه‌ای را که فابیو کازارتلی هنگام تصادف در سراشیبی Col de Portet d’Aspet در تور 1995 سوار می‌شد، آویزان می‌کند. می‌توانید ساعت‌ها را در آنجا بگذرانید.

تصویر
تصویر

اشباع از نوستالژی به سمت آسو فرود می آییم. این یک فرود سریع خوب در یک جاده عریض است و تنها عامل حواس‌پرتی واقعی این است که به دنبال پیچ راست روی SP44 به سمت سورمانو باشید. در واقع تنها پیچ راست در سرازیری است. یک تقاطع بزرگ خوب با تعداد زیادی مبلمان جاده ای آشکار. همه‌ی آن‌هایی که فیل «کبوتر خانگی» هالند با نشان دادن مهارت‌های ناوبری عجیب و غریب معمول خود، به طور کامل نادیده گرفته می‌شود. ما نیمه جان به دنبال او فریاد می زنیم، اما او سرش را پایین انداخته است و جذابیت جاذبه آشکارا گوش هایش را مسدود کرده است، بنابراین خودمان را به انتظار می نشینیم تا به عقب نگاه کند و متوجه اشتباهش شود (به این امید که او فکر نمی کند که به دستاوردهای باشکوهی دست یافته است. جدایی و فشار برای میلان).

در نهایت او دوباره به نظر می رسد و ظاهراً از کمی بیشتر از صعود به سمت ما لذت برده است. او با خوشحالی می پرسد: «تاریخ؟» وقتی نفسش برگشت. همه ما کمی ناجور به زمین نگاه می کنیم و فرض می کنیم که او در حال برگزاری یک شب شمعدانی است، تا اینکه خوشبختانه او یک کیسه میوه چروک شده از جیب پشتی بیرون آورد و آنها را "ژل های انرژی خود طبیعت" اعلام کرد و در حالی که زن و شوهری را در دهان خود فرو می برد.

صعود کولما دی سورمانو در سال 2010 به ژیرو دی لومباردیا، کلاسیک یک روزه آخر فصل، معرفی شد. تنها 6 کیلومتر بعد از قله گیسالو، یک پیشنهاد ناخوشایند برای پاهای خسته است. جاده از طریق 11 سنجاق سر به سمت نیمه راه در خود شهر سورمانو بالا می رود. با 5 تا 6 درصد قابل کنترل تر، در این صعود احساس قدرت بیشتری می کنم و در واقع به فیل بیشتر برای پولش دویدن می دهم. هر یک از گیره های موی تنگ نیز به طرز شگفت انگیزی خمیده شده است، بنابراین می توانید در داخل پیچ محکم بمانید، آنها را مانند برم سوار کنید و از طرف دیگر تیرکمان بکشید.

واضح است که از جاده‌های اصلی هموار راضی نیست (یا احتمالاً فقط به این دلیل که دوباره گم شده است) هنگامی که ما در سورمانو هستیم، فیل در میان خانه‌ها شیرجه می‌رود و چند دقیقه بعد ظاهر می‌شود و ادعا می‌کند که یک صعود کوچک عالی پیدا کرده است. بالا یک خیابان فرعی به نظر می رسد که نه تنها شیب دار است، بلکه بیش از عرض دوچرخه بین خانه ها و به اندازه سنگر آرنبرگ ناهموار است. ما آن را به سختی بیش از یک پایه ترمینال می کشیم و فکر نمی کنم به این زودی در تور لمباردی ظاهر شود…

یک کافه کوچک در شهر وجود دارد که از آن ترکیبات مختلفی از نان، گوشت و پنیر را سفارش می دهیم، قبل از اینکه روی چند صندلی پلاستیکی در آن طرف جاده بنشینیم (فکر می کنیم آنها متعلق به کافه بودند و اینها نبودند. مبلمان باغ خانه مقابل). چون اتفاقاً فکر می‌کنم رفتن به ایتالیا و نخوردن بستنی جرم است، در حالی که بقیه قهوه می‌خورند، چند پیمانه از چیزهای سرد سفارش می‌دهم.

تصویر
تصویر

بالا رفتن از دیوارها

Colma di Sormano تا 4.5 کیلومتر دیگر ادامه می‌یابد، اما ما برنامه‌های دیگری داریم، زیرا مخفی شده در درختان یک راه کوتاه… قطعاً از نظر مسافت کوتاهتر است، اما شاید زمان نباشد. Muro di Sormano فقط برای سه سال بین سال‌های 1960 تا 1962 در تور لمباردی ظاهر شد، قبل از اینکه به دلیل دشوار بودن حذف شود. درست است - در 50 سال گذشته برای حرفه ای ها خیلی سخت تلقی می شد. اما در سال 2012 بار دیگر در ژیرو دی لومباردیا ظاهر شد، جایی که افرادی مانند آلبرتو کونتادور، خواکیم رودریگز و فیلیپ گیلبرت در مه و باران یخبندان با شیب های دیوانه کننده خود مبارزه کردند. در آن روز در اواخر سپتامبر، گیلبرت، با پوشیدن پیراهن جدید قهرمان جهان، در نهایت در سراشیبی از مسابقه خارج شد و رودریگز به پیروزی رسید.

ممکن است تنها ۱.۷ کیلومتر طول داشته باشد، اما muro به عنوان "دیوار" ترجمه می شود و زیاد اغراق آمیز نیست.شما باید بلافاصله پس از عبور از تابلوی "Sormano" با خط قرمز بزرگ در سمت چپ SP44 شیرجه بزنید و حدود 100 متر در یک جاده فرعی باریک پایین بیایید. شروع در کنار یک تغار سنگی بزرگ است و اگرچه ممکن است وسیله نقلیه عجیب و غریبی در کنار آن پارک شده باشد، هیچ ماشینی روی دیوار مجاز نیست، که یک چیز کمتر برای ما نگران کننده است، اما خبر خوبی برای پل شجاع نیست. باید با کانن و انواع لنزهایش بالا بیاید.

هیچ پیش قدمی مودبانه ای برای صعود وجود ندارد و ضربان قلب شما به سرعت جاده به سمت بالا اوج می گیرد. شما مستقیماً به 39 یا، اگر خوش شانس هستید، زنجیر 34 دندانی خود را پایین می آورید و از زین خارج می شوید. درختان به طرز تنگناهسی ازدحام می کنند، همانطور که شما اولین گوشه ها را به جنگل می زنید، که حداقل برای ما سایه ای از خورشید فراهم می کند. یک مانع کوچک برای مذاکره وجود دارد و سپس نوشته واقعاً روی دیوار است (ببخشید، نتوانستم مقاومت کنم). در نوعی از سبک جنگ ستارگان، زمانی که صعود از فروپاشی و بازگشت کامل به طبیعت در سال 2006 نجات یافت، اسامی و اعداد به‌خوبی روی آسفالت پیاده‌سازی شدند.لیستی از 10 مورد اول صعود هر سال در تور لمباردی، زمان های انجام شده و چرخ دنده های استفاده شده وجود دارد. نقل قولی از بالدینی با این کلمات دلگرم‌کننده به پایان می‌رسد: «صعود به سادگی وحشیانه است، سوار شدن آن غیرممکن است.» همچنین نشانگرهایی وجود دارد که در هر متر علامت‌گذاری می‌شوند

در صعود عمودی که انجام می دهید. آنها به طرز وحشتناکی به هم نزدیک هستند.

تصویر
تصویر

در نیمه راه من تمام علاقه‌ام را به جایی که فیل و جیسون در حال صعود هستند از دست داده‌ام (اگرچه در داخل از لعن و نفرین کردن مزیت‌های وزن آنها دست برنداشتم). چهارتایی‌هایم اکنون گریه می‌کنند تا گیره‌ها را باز کنم و راه بروم یا برای فشاری که جمعیت پارتیزان ایتالیایی به افراد مورد علاقه‌شان در دهه 1960 می‌دادند. هر خم شدن روی پدال و بالا رفتن همزمان در طرف مقابل فرمان، تلاشی عالی است که ظاهراً تمام رگ‌های بدن من را تحت فشار قرار می‌دهد. رسیدن به حالتی که در آن ادامه دادن صرفاً ذهنی است، بسیار جالب است، جایی که باید با خود صحبت کنید تا عذاب را چند ضربه بیشتر طولانی‌تر کنید، در آغوش بگیرید و در عین حال جلوی درد را بگیرید.این حالتی است که تعداد کمی از ما می‌توانیم خود را روی تخت به آن فشار دهیم - خیلی راحت می‌توانیم آن را کمی راحت کنیم - اما در صعود به این شیب، این انتخاب را ندارید. این همه یا هیچ است.

صعود دارای انفجارهایی از 25% تا 27% است که من به تنهایی می توانم با آن کنار بیایم - چند تکه شیب دار مشابه در تپه های Surrey نزدیک جایی که من بزرگ شدم وجود دارد. این میانگین فلج کننده 17 درصدی مورو است که تهدیدی برای خنثی کردن من است، زیرا به سادگی هیچ استراحتی، رها کردن و هیچ فرصتی برای آرامش وجود ندارد. جینو بارتالی، سوارکار بزرگ ایتالیایی دهه‌های 1930 و 40، گفت: «یک پاسیستا (غیر کوهنورد) جایگزینی ندارد. او باید بابه پای مورو برسد

حداقل 10 دقیقه سر راه است، به طوری که اگر او راه می رود، یک ربع یا بیشتر از کسانی که آن را سوار می کنند، به پنج یا شش دقیقه عقب افتاده می رسد و همچنان امیدوار است.

وقتی از درختان بیرون آمدیم، محیط خیره کننده است. گل‌های وحشی که کرانه‌های بیش از حد رشد کرده را پر می‌کنند، پروانه‌ها با تنبلی تکان می‌خورند، مناظر وسیعی از کوه‌های پرتگاه دوردست.برای تماشاچیان، صحنه بسیار آرام به نظر می‌رسد، با این حال به نظر می‌رسد روی دوچرخه بدن شما در دنیایی از سر و صدا زندگی می‌کند، زیرا صدای پمپاژ خون گوش‌های شما را پر می‌کند و ماهیچه‌های شکنجه‌شده بی‌صدا فریاد می‌زنند.

در نهایت به پایان می رسد و در بالای آن، چند دوچرخه سوار دیگر هستند که فقط روی چمن ها آویزان هستند، که اکثر آنها از صعود کم شدت صعود کرده اند. این خوشبختی است که زیر نور خورشید بنشینید و فقط چند دقیقه شاهد رکاب زدن جهان باشید تا قدرت به پاهای شما بازگردد. بیشتر مردان پیر ایتالیایی که روی قاب‌های فولادی زیبای Colnago سوار می‌شوند، می‌آمیزی از تاپ‌های رنگارنگ و فلوئوروتراش شده که پوست ماهاگونی آن‌ها را می‌پوشاند.

نگاهی گذرا به ردیابی GPS برای روز و تقریباً می‌توانید Muro را با یک ضربه غیرعادی اشتباه بگیرید، نقطه‌ای که در آن ماهواره‌ها از بین رفته‌اند. پس از مدتی، همه ما دوباره سوار می شویم و (از طریق جاده اصلی) به Skoda برمی گردیم و برای دومین بار در آن روز از سرعت مناسبی لذت می بریم. جیسون از یک ماشین سبقت می گیرد.در قسمت پایین تصمیم می‌گیریم که این کار را برای بعدازظهر انجام دهیم، زیرا باید قبل از سواری بعدی فردا، ۲۰۰ مایلی، دنده عقب عقب را به یک دوچرخه‌فروشی مناسب در لکو برسانیم. در آن لحظه جیسون به طور اتفاقی می پرسد فیل کجاست. معلوم شد که او برای سرگرمی دوباره به مورو رفته است. شاید بالاخره باید پیشنهاد ملاقات او را می پذیرفتیم.

• به دنبال الهام برای ماجراجویی دوچرخه سواری تابستانی خود هستید؟ تورهای دوچرخه سوار صدها سفر دارد که می توانید از بینانتخاب کنید

چگونه به آنجا رسیدیم

سفر

اگرچه ما راندیم، اما این یک سفر 1000 کیلومتری از کاله تا بلاجیو است، که در جایی قرار دارد که فقط می توان آن را به عنوان فاق دریاچه کومو توصیف کرد، بنابراین پرواز ممکن است جذاب تر باشد.

دو فرودگاه در نزدیکی میلان وجود دارد - Malpensa (MXP) و Linate (LIN) - و هیچ دلیل واقعی برای انتخاب یکی به جای دیگری وجود ندارد که تعداد زیادی از پروازهای احتمالی را برای شما باز می کند. سفر از هر فرودگاه باید با ماشین کرایه ای بیش از یک ساعت طول بکشد، اما یک نکته احتیاط - جاده های نهایی به Bellagio بسیار باریک هستند.از طریق www.flytolake.com، امکان انتقال به Bellagio از 35 یورو نیز وجود دارد.

هتل

ما در هتل Il Perlo Panorama (www.ilperlo.com) اقامت کردیم که تقریباً 3 کیلومتر از ساحل دریاچه کومو فاصله دارد و بالای بلاجیو قرار دارد و مناظری کاملاً خیره کننده دارد. پارکینگ زیادی وجود دارد و اگرچه اتاق ها را مجلل نمی دانید، اما تمیز هستند. هتل به استقبال از دوچرخه‌سواران افتخار می‌کند و حتی یک بسته دوچرخه‌سواری سه شب/دو روزه را ارائه می‌دهد که شامل کرایه دوچرخه و ورود به موزه گیسالو (در مجاورت کلیسا) می‌شود.

دوچرخه

اگر می خواهید دوچرخه کرایه کنید، www.comolagobike.com را امتحان کنید – هرچند که دقیقاً پر زرق و برق ترین اسب ها را ارائه نمی دهد. برای یک دوچرخه‌فروشی کوچک دوست‌داشتنی، دوچرخه را در Via Promessi Sposi، در Vlamadrera-Caserta، نزدیک Lecco امتحان کنید.

توصیه شده: