گپ دوچرخه سوار با تام سیپ: 13 ساله، هنوز در مدرسه (بدیهی است) و کمی پدیده دوچرخه سواری
ملاقات با تام سیپ. تام 13 ساله است و در حال حاضر از 6 هفته تعطیلات تابستانی خود لذت می برد قبل از بازگشت به مدرسه در سپتامبر برای شروع سال نهم. تابستان تام با چیزهای معمولی مانند بیرون رفتن با همسرانش، تماشای تلویزیون، نواختن ساز و چیزهای ساده پر شده است. اورستینگ صعود معروف کملبرگ در بلژیک.
بله، اورستینگ کملبرگ، درست خواندید. هفته گذشته، تام به همراه پدرش ریچارد، با 137 بار صعود مکرر از قله سنگفرش فلاندری کملبرگ در یک سواری، موفقیت بزرگ دوچرخه سواری را با افزایش ارتفاع کوه اورست تکمیل کرد.
برای انجام این کار، ریچارد و تام جوان به مدت 31 ساعت و 18 دقیقه و 55 ثانیه سوار شدند تا 221.39 کیلومتر مورد نیاز برای رسیدن به هدف 8848 متری را طی کنند، و هر پنج تکرار برای علامت گذاری فقط چند دقیقه توقف کردند. تلاش خود را بر روی یک نمودار موقتی انجام دهند و مقداری غذا بگیرند.
اگر این کار به اندازه کافی برای کسی که حتی به سن کافی برای خرید بلیت بخت آزمایی نرسیده بود، سخت نبود، تصمیم او برای صعودی که هر ساله در Gent-Wevelgem باعث ترس در طرفداران حرفه ای می شود، دیوانه کننده به نظر می رسد.
اما برای تام، انجام آن در حین لذت بردن از تعطیلاتش از مدرسه صرفاً سرگرم کننده بود.
"من تا حدودی کملبرگ را انتخاب کردم زیرا خاطرات خوبی از صعود پشت سر هم با پدرم در سال 2016 دارم، اما همچنین به عنوان یک کار سرگرم کننده برای انجام در تعطیلات،" او به Cyclist گفت.
این ساده لوحی جوانی در دوچرخه سواری چیزی بود که به تام (و ریچارد) کمک کرد تا این دوچرخه سواری را تا آخر ببینند.
آسان مثل اورست
می بینید، این اولین تلاش تام برای اورستینگ نبود. هنگامی که او 12 ساله بود، موفق شد شاهکاری را در سد استولان در شمال ولز انجام دهد - که می توانید در مورد آن در وبلاگ ریچارد بخوانید - اما همانطور که پدر ریچارد اشاره می کند، این کار در مقایسه با آسفالت سنگ فرش شده و شیب ثابت 10 درصدی آن آسان بود. خارج.
"تام در 12 سالگی از سد استولان اورست گرفت، اما این فقط صعود کلاسیک شما از آسفالت بود، تعداد زیادی تعویض و شیب ثابت 10٪ که می توانید در تمام طول روز بچرخید."
'Kemmelberg، با سنگفرش ها و شیب تند، سخت بود. در طول روز، تعداد زیادی از مردم را تماشا می‌کردیم که از دوچرخه‌هایشان پیاده می‌شدند و از صعود بالا می‌رفتند که به شما می‌داند چقدر سخت است.'
تام و ریچارد اغلب متوجه می شدند که تمرکز و سطح انرژی آنها کم است و تقریباً آنها را در هنگام صعود متوقف می کند.ممکن است فکر کنید که بعد از 137 تکرار، هر دو بهترین خط را پیدا می‌کردند، اما با پاهای خسته، بهترین خط اغلب ساده‌ترین خط بود و سبک کوهنوردی انتخابی زیگ زاگ بود.
تام خاطرنشان می کند که سخت ترین نقطه ساعات اولیه صبح بود، به ویژه در ساعت 03:00 زمانی که "بدن شما به شما می گوید که بخوابید" اما آنها با دانستن اینکه خیلی زود دوباره روشن می شود، این مشکل را پشت سر گذاشتند..
هواداران فلاندری
با نزدیک شدن به روز، سفر تام و ریچارد شروع به جذب باد فلاندری کرد و توجه مردم محلی را به خود جلب کرد. ساکن خانه در پایین کملبرگ نسبت به این دو پدر و پسر کنجکاو شد و در مورد کاری که آنها انجام می دادند، برای آنها شکلات و کولا، مورد علاقه تام، آورد تا آنها را ادامه دهد.
همچنین برای مدت کوتاهی توسط چندین برنده بین قاره ای، کریستوف آلگارت، که از خانه خود سوار شد تا از مأموریت خود مطلع شد، به آنها ملحق شد.
ریچارد توضیح می‌دهد که من و کریستوف همدیگر را در توییتر دنبال می‌کنیم و او از کاری که ما انجام می‌دهیم آگاه شد.
"او تمام راه را از خانه اش سوار شد تا ما را ببیند و چند تکه شکلات Twix و یک بطری کوکاکولا به ما داد، چیزی که مورد علاقه اش در هنگام سوار شدن است".
کریستوف دو بار از آنها دیدن کرد، روز بعد دوباره با شکلات و نوشابه بازگشت، در حالی که افراد محلی مفیدی که در پایین تپه زندگی می کردند قهوه داغ را برای آنها فراهم کرد، که هر دو به آنها کمک کرد تا در چند تکرار پایانی پیش بروند..
در نهایت، آنها به پایان رسیدند: 137 تکرار کملبرگ و ارتفاع عمودی کافی برای صعود به قله اورست یا همان چیزی که آنها فکر می کردند.
یک غفلت جزئی در گارمین ریچارد باعث شد که آنها هر صعود را به ۹ متر از جایی که لازم بود شروع کنند. تام و ریچارد به جای صعود از ارتفاع 8848 متری، در واقع ارتفاع 10034 متری را ثبت کرده بودند که 1500 متر بیشتر از حد نیاز بود و به اندازه ای بود که هر دوی آنها را به باشگاه "High Rouleurs" معرفی کنیم.
سواری 221 کیلومتری، بالا رفتن از 10000 متر همه روی یکی از سخت ترین برگ های فلاندر، احتمالاً مثل من فکر می کنید "این بچه کی تور دو فرانس را سوار می شود؟".
اما برای تام، حرفه ای شدن یا تقلید از بت های خود چیزی نیست. تام توضیح می‌دهد: «خوب است که یک سوارکار حرفه‌ای باشم، اما نمی‌توانم بگویم که این یکی از اهداف زندگی من است.»
'من فقط دوچرخه سواری را دوست دارم.'
