پنیر در ایستگاه های خوراک و یک روز چالش برانگیز در یک ورزش بسیار توصیه شده در سوئیس
سوئیس واقعاً مبارک است. جغرافیا خیره کننده است، جاده ها به خوبی نگهداری می شوند، قطارها همه به موقع حرکت می کنند، پنیر خوشمزه است، و یک نوار Toblerone هنوز تعداد مناسبی از قله ها را دارد. حتی سوئیسیها هم مارکهای سوئیسی را دوست دارند، به همین دلیل است که من بسیاری از دوچرخههای BMC و جفت شورتهای آشپزی Assos را در پشت سر سواران اطرافم میبینم، در حالی که منتظر تفنگ آغازین تور دوچرخهسواری Gruyère هستیم.
با توجه به نام رویداد، ما دقیقاً از جایی که تصور می کنید شروع نمی کنیم. شهر Gruyères که به خاطر پنیرهایش مشهور است، با انبوهی از تاریخ قرون وسطی بسیار جذاب است، اما جاده اصلی منفرد، شیب دار و سنگفرش شده آن به طور قابل درک برای رویدادهای چرخه مشارکت انبوه مناسب نیست، بنابراین ما در واقع از بزرگتر و در دسترس تر حرکت می کنیم. شهر چارمی، در حدود 12 کیلومتری شمال شرقی.
با زمانبندی دقیق سوئیسی، تفنگ استارت دقیقاً در ساعت ۹ صبح حرکت میکند و هوا پر میشود از صدای گیرههای روی پدالها و صدای شلوغی هابهای آزاد. از چارمی در جاده ای عریض به کف دره فرود می آییم.
هوا ابری و خنک است و وقتی بادگیر درست در بدنهای ما که هنوز گرم نشدهایم میشکند، سواران میلرزند. ما به عنصر رقابتی سواری نزدیک می شویم - یک بخش زمان بندی شده 85 کیلومتری - بنابراین سرعت در بین انبوه سواران به سرعت افزایش می یابد، اما علیرغم شرایط عالی برای شروعی خطرناک، شور و شوق رقابتی توسط واحدی از مارشال ها محدود شده است.
پنجاه موتور سوار امروز در مسیر گشت خواهند زد، که اکثر آنها تجربه ای در رویدادهای جهانی تور جهانی دارند.
بدون در نظر گرفتن حلقه کارآمد، با این حال، برخی از تکاپوها برای موقعیت در راس امور اتفاق می افتد، بنابراین من از چرخ ها عقب می روم، بیشتر نگران دور ماندن از مشکل در اوایل کار هستم تا اینکه در موقعیتی قرار بگیرم که یک پست پست کنم. زمان رقابتی.
دورتر، فضا به طرز محسوسی کمتر است، بنابراین من می توانم آرامش داشته باشم و مناظر باشکوهی را بچشم که، همانطور که اغلب در سوئیس اتفاق می افتد، در همه جهات وجود دارد.
ما لاک د مونسالونس آرام را از طریق جادهای پر پیچ و خم میپیماییم، گوشهها فرصتهایی برای نگاه کردن به جلو و پشت به دستهای که هنوز متراکم هستند را میدهد. پیچهای دریاچه را دنبال میکنیم و تصور میکنم که از بالای کوهها باید مانند یک مار غولپیکر با فلسهای رنگارنگ باشکوه ظاهر شویم که در میان دره میلغزند. یا شاید هوای رقیق آلپ به سرم رفته باشد.
با سرازیری به دره Saane می رسیم. چشمانداز باز میشود - کاجهای بلند جای خود را به زمینهای کشاورزی سرسبز میدهند و ما در نهایت میتوانیم گرویرس را ببینیم که در سمت چپ ما زیبا و مغرور نشسته است، روی تپهای به ارتفاع 82 متر در وسط دره نشسته است.
در اطراف پای گرویر می پیچیم و ناگهان دروازه شروع به بخش زمان بندی شده نزدیک ما است. این باعث واکنش فوری می شود و به بسیاری از سوارکاران اجازه می دهد رویای پرواز در اطراف مسیر را داشته باشند، بنابراین سرعت به طور قابل توجهی افزایش می یابد.
خروج از KOM
لحظه ای که در آن امیدهای شکننده شکوه از بین می روند، در یک ساعت آینده یا بیشتر به طول می انجامد، در حالی که من می بینم که سواری پشت سر هم از کنار من می گذرند، با گاو گویی، که خیلی زود به شدت به سمت باد مخالف و 20 کیلومتر پیش رفته اند. صعود ملایم.
دسته ما که به طور فزاینده ای پاره پاره می شود، مسیر خود را به سمت جنوب و از میان پایه دره سان، به سمت جنوب و پایین می رود.
دومی از دو نشانه شروع اولین صعود مناسب مسیر، Col des Mosses است، اما در حال حاضر شیب فقط در لبه توجه من باقی مانده است، هرگز به اندازه ای نیست که به عنوان یک صعود واقعی ثبت شود، اما نیاز به یک صعود دارد. استفاده مداوم از تلاش.
برای ایجاد شکستگی در جایی که هنوز گروه عظیمی از سواران وجود دارد، کافی است، مانند یک میدان یخی قطب شمال که به کوهها میشکند.
من تمام تلاشم را می کنم تا هوشیار بمانم زیرا وقتی آن شکاف ها ظاهر می شوند، باد مخالف باعث می شود که به سرعت کشیده شوند و اگر در گروهی آهسته قرار بگیرم امید کمی برای پل زدن وجود خواهد داشت.
خوشبختانه من شکافی را مشاهده کردم که در حال شکل گیری است، دور چند سوار ضعیف می دویدم و موقعیتی را در گروه دوم در جاده پیدا می کنم. من در نهایت پشت سر سواری قرار میگیرم که انتخاب شده است تا دوچرخه و کیت سیاه و سفید خود را با یک پیراهن صورتی که کاملاً با سایه نوشیدنی انرژیزا در بطریهای شفافش هماهنگ است، برجسته کند.
او ممکن است شبیه یک پریمدونا به نظر برسد، اما اخلاق کاری او چیزی جز این است - به نظر می رسد که او کاملاً خوشحال است که در 5 کیلومتری بعدی بدون کمک جلوی گروه ما را می کشد.
ما به مرز بین کانتونهای فریبورگ و وود میرسیم که مسیر به سمت جنوب شرقی میرود، و دیگر اجازه نمیدهیم دره جهت خود را دیکته کند. علفزارهای آراسته و مزروعی با مزارع کلوخه و نامرتب جایگزین شده اند و درختان کاج در جاده پر پیچ و خم قرار گرفته اند، بوی متمایز آنها در هوای تند صبحگاهی تند، شیرین و با طراوت است.
زمان صعود
کارآمدی گروهی که من در آن هستم به این معنی است که به اولین ایستگاه تغذیه به موقع رسیده است، بنابراین من با سپاسگزاری نیاز به یک ضربه قندی قبل از کله دز ماس میکنم. میلهها و ژلهای ورزشی معمولی، البته با پنیر گرویر به هم متصل میشوند.
من متخصص تغذیه نیستم، اما نسبت به اثربخشی آن به عنوان تأمینکننده انرژی فوری تردید دارم، بنابراین به جای آن عهد میکنم که طعمهای لطیف آن را در پایان رویداد امتحان کنم. ده دقیقه بعد از اینکه مسیر را در شهر مولین تقسیم میکنیم، سپاسگزارم که به پنیر چشمپوشی کردم، آنهایی که مسیر کامل را انجام میدادیم، بلافاصله با یک رمپ 10 درصدی برای شروع صعود کول دز ماس مواجه شدیم.
من چند کیلومتر اول را به طور پیوسته کار می کنم زیرا زمین سواران نازک می شود و جاده از میان زمین هایی که هنوز توسط کشاورزان مولین نگهداری می شود، می پیچد. به عقب نگاه می کنم و منظره به طور کلاسیک سوئیسی است - مراتع سبز پر از کابین ها، انبارها و گاوها، با صدای زنگ های گاو.
زمانی که یک شکاف کر کننده در هوا شلاق می زند و به سرعت چندین ضربه دیگر به دنبالش می آید، این بت ناگهان از بین می رود. من متوجه شدم که از کنار یک میدان تیر رکاب می زنم، یک امکانات معمولی در نزدیکی اکثر شهرک های سوئیس.
آموزش منظم برای شهروندان سوئیسی توسط دولت مورد نیاز است، به طوری که در صورت نیاز، جمعیت آموزش دیده در دسترس باشد. من از ترس تبدیل شدن به یک هدف تصادفی کمی سرعتم را بالا می برم.
پس از شیب های سخت اولیه، قله Col des Mosses نسبتاً ضد آب و هوا است. شیب به سادگی کاهش می یابد تا زمانی که تابلوی قله کوه پایان صعود را اعلام کند.
با این حال، مناظر باشکوهی را در سراسر افقی از آسمانهایی که به سرعت پاک میشود و آلپهای پوشیده از برف را نشان میدهد، و بخش بعدی مسیر را که در شهر ماسس فرو میرود، رونمایی میکند.
این یک فرود طولانی و باز است که مناظری را به دره بعدی می دهد، اگرچه چشمانم بیشتر بهخیره می شود
جاده پیش رو - گارمین من سرعت من را به بیش از 80 کیلومتر در ساعت نشان می دهد و من قصد ندارم به گاوهایی که در مراتع خود چرا می کنند تا کنار جاده بپیوندم.
وقتی به کف دره می رسیم، باد مخالف باز می گردد تا سواران را دوباره در گروه های کوچک جمع کند. جاده تا حد زیادی عاری از ترافیک است و سطح آن کاملاً بی عیب و نقص است، بنابراین ما تا 9 کیلومتر بعدی به آرامی در امتداد می لغزیم تا زمانی که سرعت کارآمد گروه با شروع کول دو پیلون به طرز بی ادبانه ای قطع شود.
صعود کوتاهتر و تندتر از Col du Mosses است، با شیب که بلافاصله از 10% گذشته و تا قله که 6 کیلومتر دورتر و 600 متر بالاتر است، باقی میماند.
حلقههای کوچک درگیر هستند و تغییر وضعیت بدن مرا تشویق میکند که سرم را بلند کنم و یک بار دیگر به محیط اطرافم نگاه کنم.
ما در امتداد سمت چپ دره ای پرشیب و جنگلی بالا می رویم.در سمت راست من، از طرف دیگر، نهرهای ظریف از دامنه کوه آبشار می شوند. خیلی بالاتر، پایههای تلهکابین ساکت و بیصدا نشستهاند، برهنه از غلافهایی که انبوهی از اسکیبازان و اسنوبورد سواران را در طول زمستان به پیستهای Les Diablerets میرسانند.
همه چیز در مورد افت است
اگر فرود از Col des Mosses سریع بود، به راحتی توسط یکی از Col du Pillon از صحنه خارج می شود. خطوط دید در پایین جاده روان بدون مانع هستند، بنابراین برای تقریباً 15 کیلومتر سرعت گروه من به سختی به زیر 50 کیلومتر در ساعت می رسد.
ما در کنار شهر زیبای Gsteig فلاش می زنیم و در کمترین زمان خود را به Gstaad و Saanen می رسیم - شیب کاهش می یابد اما تا دامنه های Col du Mittelberg منفی می ماند بنابراین 10 عضو گروه ما به پیچ های 1 کیلومتری می چرخند و از دیدن آن لذت می برند. به طور خلاصه مانند حرفه ای ها رفتار می کنند.
گستاد و سانن قبل از اینکه در جاده به سنجاق سر برسیم و ناگهان دوباره به حومه شهر برگردیم، طعم مختصری از طعم شهری را به ما می دهند. یک فرود کوتاه ما را به پایه چیزی می رساند که نوید سخت ترین صعود روز را می دهد: میتلبرگ.
بلافاصله اندازه جاده چروک می شود و پر پیچ و خم و سنگریزه می شود. جنگلی از کاج دیدم را پنهان کرده است، اما می توانم جویباری را در آن نزدیکی بشنوم و می توانم ظلم و ستم کوه هایی را که ما را احاطه کرده اند احساس کنم.
همه به طرز عجیبی ساکت هستند وقتی که در اوایل صعود ریتمی را به صدا در می آوریم.
جاده به آرامی بر روی رودخانه به جلو و عقب می چرخد و با هر چرخش می توانم از بالای شانه خود به منظره پایین دره نگاه کنم که با هر متر افزایش ارتفاع خیره کننده تر می شود.
بسیاری از سوارکاران توجه زیادی به آن ندارند - شیب نزدیک به 15٪ است و هنوز چندین کیلومتر تا رسیدن به قله باقی مانده است. با 95 کیلومتری در حال حاضر، صعود واقعاً شروع به نیش زدن کرده است.
در حال حاضر مزارع جایگزین جنگل شده اند، اما همچنان چشمانم عمدتاً به ساقه ام در مقابلم خیره شده است. سواران در کنارههای علفزار کنار جاده مینشینند - آنقدر عاقل هستند که استراحت کنند، اما من برای پیادهشدن آنقدر سرسخت هستم.
آخرین بخش صعود 500 متری تخت کاذب است، اما به نظر می رسد که سخت ترین بخش نیم کیلومتری کل مسیر است زیرا دروازه انتهایی به بخش زمان بندی شده درست جلوتر است.
درست همانطور که دروازه شروع انجام داده بود، باعث افزایش نادرست سرعت می شود. وقتی از خط گذشت، دهانم باز میشود، گیره را باز میکنم و به سمت وعده محصولات انرژیزا و آب میروم.
این بار تصمیم گرفتم کمی پنیر گرویر هم بخورم، به این دلیل که لبنیات متراکم مانند بالاست عمل می کند تا من را سریعتر به پایان برساند. تا خط پایان 20 کیلومتر فاصله دارد و مسیر تقریباً سراشیبی است.
نزول به جنون
جاده پایین از Col du Mittelberg به اندازهای باریک است که پیچها را فنی نگه میدارد، اما بخشهای باز و روان زیادی وجود دارد که میتوانم واقعاً اعصابم را روی آنها آزمایش کنم.
من از میان چمنزارهای شیب دار، پر از گل های وحشی اواخر تابستان مار می گذرم - به جای اینکه مستقیماً به سمت پایین بروم، جاده از رشته کوه های خط الراس مانند اطراف آبلندشن و شلوندی استفاده می کند که در امتداد شانه هایشان می گذرد..
افت سریع به این معنی است که تغییر دما ملموس است و من در عرض چند دقیقه از لرز به عرق کردن میروم، زمانی که شیب در نهایت برای مسیر 5 کیلومتری به پایان رسید.
در اینجا عظمت کوههای آلپ واقعاً برجسته میشود، با کوههایی که از چپ و راست بالا میروند و جادهای که پیکانی مستقیم در بین آنها دارد.
آن باد مخالف مزاحم دوباره ظاهر میشود و همسواران من آنقدر در پارکهای چالشبرانگیز پراکنده شدهاند که خودم را تنها میبینم. سرعت من همراه با سطح انرژی من شروع به کاهش می کند و پایان در Charmey خیلی دور به نظر می رسد.
از کنار گله ای از گاوها می گذرم، و صدای زنگ گاوهایشان مرا به یاد جمعیتی می اندازد که در طول مسابقات سراشیبی یکشنبه اسکی در پیست های اسکی صف کشیده اند. به طرز عجیبی دلگرم کننده است.
ممکن است آنها فقط در حال چران گاو باشند، اما به نظر می رسد که من از حمایت کنار جاده برخوردار هستم و با هر حرکت طاقت فرسای پدال، طرفداران من تا پایان کار مرا تشویق می کنند.
یا شاید من فقط پنیر زیادی خورده ام.
اطلاعات رویداد
چه: تور دوچرخه سواری گرویر
Where: Charmey، سوئیس
مسافت: ۷۶ کیلومتر یا ۱۱۴ کیلومتر
بعدی: ۳ سپتامبر ۲۰۱۷ (TBC)
قیمت: CHF69 (56 پوند) پیشاپیش، CHF 80 (65 پوند) در روز
اطلاعات بیشتر: gruyere-cycling-tour.ch