با کریس بوردمن می نشینیم تا بینشی در مورد تور دو فرانس امسال، حرفه حرفه ای او و همه سرمایه گذاری های فعلی اش به دست آوریم
در حالی که با کریس بوردمن در حال صرف قهوه در خارج از هتلی در Pitlochry صحبت می کنیم، دو طرفدار جوان برای گرفتن امضا نزدیک می شوند. شاید آنها او را از پوشش برنامه تور دو فرانس ITV می شناسند، اما به وضوح این پدرشان است که ستاره زده است و مشتاق گرفتن سلفی با ماهرترین دوچرخه سوار بریتانیا در دهه 1990 است. به هر حال، این مردی است که بیش از هر کس دیگری جرقه رونق فعلی دوچرخهسواری در بریتانیا را زد، هم از طریق موفقیتهایش در دوچرخهسواری که الهامبخش بردلی ویگینز است و هم از طریق مشارکت در پشت صحنه در پیشرفتهای فناوری و آموزش. که عصر دستاوردهای حاشیه ای را آغاز کرد.
هیئت مدیره در پیتلوکری است تا در ماری کوری اتاپ کالدونیا، ورزش منظره ۱۳۰ کیلومتری در اطراف تپه ها و دریاچه ها شرکت کند، و در حالی که وظایف مشهور خود را برای دوچرخه سوارانی که در شهر فرود آمده اند، انجام می دهد، حال و هوای آرامی دارد. با این حال، این تور دو فرانس است که ما مشتاقیم با او صحبت کنیم. او به ما میگوید: «من به تازگی کتابی را تمام کردهام» - Triumphs And Turbulence، زندگینامهاش که 30 سال در این ورزش را پوشش میدهد. «این تور بدیهی است که ویژگیهای آن را دارد – در مجموع چند سال از زندگی من را صرف آن مسابقه کردهام.» اما در مورد نسخه امسال چطور؟ او اعتراض می کند: «از من جزئیات زیادی نپرس، من هنوز برای آن آماده نشده ام!»
با این حال، ما او را برای افکارش تحت فشار قرار می دهیم. از نظر استراتژیک، آنها همیشه یک آزمایش زمانی دارند، آنها همیشه دارای مراحل صاف هستند، آنها همیشه کوه دارند. نسبت تغییر میکند، اما همیشه همان افراد هستند که در صدر قرار میگیرند.» پس نمیتوانیم شما را وسوسه کنیم که مورد دلخواه را انتخاب کنید؟ من علاقه مند خواهم بود ببینم نایرو کوئینتانا چگونه کار می کند، زیرا او سال گذشته به اندازه کافی نزدیک شد که باور کند می تواند برنده شود.او آن را در هفته اول در بادهای متقابل از دست داد، اما زمان را عقب کشید و کمتر از یک دقیقه به پایان رسید.» در مورد تیبو پینو مورد علاقه خانگی چطور؟ بوردمن اذعان میکند: «او کمی شکنندهتر است، اما این توانایی وجود دارد». «این استحکام بخشی از آن است. ما سواران خارقالعادهای مانند ریچی پورت و حتی گراینت توماس را دیدهایم که به نظر میرسیدند به سمت سکو میروند اما آن روز بد را سپری کردند و آن را از دست دادند.»
هرچند او دیگر کشیده نخواهد شد. خب، این یک بازی سرگرمکننده است که ما انجام میدهیم، اما در واقع تا زمانی که به Criterium du Dauphiné [مسابقه استیج سالانه که در ماه ژوئن در کوههای آلپ برگزار میشود] نرسید، واقعاً نمیدانید چه کسی قدرتمند است. اما افرادی که برنده تور می شوند تقریباً همیشه در اوایل فصل خوب پیش می روند. وقتی بردلی پیروز شد، همه چیزهایی را که برای آن می رفت برد، او آماده مبارزه بود. اجتناب از مسابقه اولین علامتی است که نشان میدهد کسی موفق نخواهد شد.»
برای منصفانه بودن، هنوز اوایل ماه مه است که ما با هم دیدار می کنیم، با تور بیش از دو ماه دیگر. او میافزاید: «من نظر نمیدهم، من استودیو هستم، به همین دلیل است که از آن دور میشوم.اگر در حال اظهار نظر هستید، باید تکالیف خود را به درستی انجام دهید و از هر جنبه به روز باشید. برای من، تمرکز من در حال حاضر روی ویژگیهایی است که در برنامه قرار دادهایم - هفته آینده یکی را در مورد آناتومی یک سوارکار تور ضبط میکنم، و دیگری را در مورد سقوط و افزایش دوچرخهسواری زنان انجام میدهیم. بنابراین تمرکز من در حال حاضر این است - برنامه، به جای مسابقه.'
صحبت از آن، یکی از برجسته ترین موارد پوشش روزانه، پیش نمایش های بردمن از هر مرحله پایانی است، جایی که او چند کیلومتر آخر را طی می کند در حالی که برای دوربین تفسیر می کند. آیا فیلمبرداری آنها سرگرم کننده است؟ آنها کمی ترسناک هستند زیرا باید آن را ترک کنید
او فاش میکند تا زمانی که جرات کنی دیر. اگر شما یک قطعه در مورد نحوه انجام دوی سرعت انجام دهید، اما این یک جدایی است، پس بی ربط است. بنابراین آنها کاملاً اعصاب خردکن هستند و بسیار واکنش پذیر هستند، در روز انجام می شوند.'
پشت صحنه
ترسناک یا نه، تیم - بردمن همراه با گری ایملاچ، ند بولینگ و دیوید میلار و دنیل فریبه جدید - همیشه این تصور را ایجاد میکنند که جلوی دوربین سرگرم میشوند. ما این کار را انجام میدهیم، و تلاش میکنیم تا آن را پیدا کنیم، زیرا به محض اینکه پوشش زنده تمام میشود، مردم خاموش میشوند و میروند و چای میخورند، اما این نقطه زمانی است که باید به طور کامل به ساختن هایلایت ادامه دهیم. برنامه بنابراین ما حدود ساعت 8 سایت را ترک می کنیم و سپس شاید چند صد کیلومتر را تا جایی که در آن اقامت داریم رانندگی می کنیم، بنابراین ساعت 11 شب به آنجا می رسیم و از سرویس های بزرگراه غذا می خوریم، و جذاب نیست..' شاید نه، اما مطمئنا هنوز هم سرگرم کننده است؟ بوردمن اذعان می کند: "من همیشه نمی گویم سرگرم کننده است، اما بسیار رضایت بخش است." «این گروه کوچکی از مردم هستند که هر سال برمیگردند و دعوا میکنند و با هم دعوا میکنند و بیرون میروند و دوباره وارد میشوند. واقعاً مثل یک خانواده است، و ما همه با هم در یک کامیون در فرانسه میرویم و یک برنامه تلویزیونی میسازیم.صادقانه بگویم، این یک امتیاز است.»
او همچنین مایل است ستایش ند بولینگ یکی از مجریان محبوب را بخواند. بوردمن توضیح می دهد: «ند تفاوت بزرگی ایجاد کرده است، زیرا او به تازگی دوچرخه سواری را در 10 سال گذشته کشف کرده است. مثل این است که با یک بچه بزرگ به دور فرانسه بروید. کوهی را میبینیم و این میگوید: «آیا میتوانیم از آن بالا برویم؟ آیا ما می توانیم؟» به گفته بوردمن، نداشتن سابقه دوچرخه سواری او یک نقص نیست. او کنجکاو است و خبرنگار خوبی است، بنابراین سوالات خوبی می پرسد. و سؤالات او نشان دهنده بخش بزرگی از تماشاگران در خانه است، زیرا کمی شبیه به ویمبلدون، تور دو فرانس احتمالاً تنها مسابقه سال است که فراتر از این ورزش است. مخاطب یک کلیسای بسیار وسیع است.'
با این حال، بردمن نوعی بینش را به ارمغان می آورد که تنها از شش بار شروع تور، سه بار برنده شدن در تایم تریل مقدماتی آغازین و تبدیل شدن به دومین بریتانیایی که تا به حال پیراهن زرد را می پوشد، به دست می آید. از نظر مسابقات جادهای، مسابقهدهنده متولد ویرال متخصص نهایی، استاد تلاشهای فردی کوتاه مدت در مقابل ساعت بود.بوردمن توضیح می دهد: «زندگی من به هشت دقیقه در سال بستگی داشت. «همه برای یک مسابقه سه هفتهای میرفتند، اما من هشت دقیقه [مدت زمانی که طول کشید تا مسافت معمولی پیشپرداخت حدود ۷ کیلومتر طول بکشد] میرفتم. این کار من بود و بعد از آن، هر چیز دیگری یک امتیاز بود.»
آمادگی عالی
با این همه خطر، حاشیه کمی برای خطا وجود داشت، فشار شدید بود. بوردمن توضیح میدهد: «اعصاب تقریباً در زمان چهار روز دانکرک [مسابقهای که در ماه می برگزار شد] شروع شد، زمانی که من شروع به ساخت تور کردم.» "در یک ماه بعد، کاملاً شدید بود، زمان فوقالعادهای برای من اعصاب خردکن بود، اما وقتی از بین رفت، فوقالعاده بود.»
هنگامی که از بین رفت، همه چیز ناشی از آمادگی دقیق و پزشکی قانونی بود که به او لقب پروفسور را داد. او میگوید: «من همیشه از قبل مسیر را میرفتم. سالها میتوانستم تمام چالهها و برآمدگیهای پیشگفتار را به خاطر بیاورم.نمیتوانستم تولد بچهها را به خاطر بیاورم، اما میتوانستم هر تغییری در جهت جاده را به یاد بیاورم. شما هرگز در شب افتتاحیه تمرین لباس انجام نمی دهید، بنابراین تا زمانی که به آنجا برسید، هیچ غافلگیری وجود ندارد زیرا دقیقاً می دانید که می خواهید همه چیز را چگونه بازی کنید.» همه چیز؟ حتماً گاهی اوقات عواملی خارج از کنترل شما وجود دارد، مثلاً آب و هوای سال 95؟ لبخندی هولناک روی صورتش می نشیند. "اوه، بله، من آن را به یاد دارم…"
با شروع پیشگفتار 7.3 کیلومتری، بوردمن یکی از آخرین کسانی بود که به راه افتاد. سوارکاران اولیه از شرایط خوبی برخوردار بودند اما زمانی که بوردمن از رمپ استارت پایین آمد، آسمان تاریک بود و باران شدیدی می بارید. با تبدیل آسفالت صاف به پیست یخی، بیشتر سوارکاران بسیار احتیاط می کردند، اما این ضربه بوردمن به شکوه بود. این ترکیبی از طمع (مال من) و فشار بود، زیرا تیم هیچ نتیجه ای نگرفته بود. وقتی باران شروع شد، همه با من نیم دقیقه فاصله داشتند - من دو ثانیه پایین بودم. من به انتهای آن فرود رسیدم و یک خم قبل از پایان بود اما به آن نرسیدم… دلیلی وجود داشت که فقط دو ثانیه پایین آمدم!'
با از دست دادن چنگال در پیچ، بوردمن سقوط کرد و به مانع برخورد کرد، و به سختی از زیر گرفتن ماشین تیم زیر جلوگیری کرد. در بیمارستان، رادیوگرافی شکستگی مچ پا را نشان داد، اما در حالی که نتیجه ناامیدکننده بود، بوردمن زمانی برای پشیمانی ندارد. او می گوید: "من تعطیلات فوق العاده ای داشتم، یک هفته با مورفین، بنابراین نمی توانم شکایت کنم."
با این حال، او برای برنده شدن مقدمه در دو نوبت دیگر، در سالهای 1997 و 1998 بازگشت. او اعتراف میکند: «من هرگز نمیخواستم حرفهای شوم، زیرا واقعاً سخت به نظر میرسید و واقعاً ترسناک بود. این یک ورزش متفاوت بود و من باید برای انجام آن می جنگیدم. تا بعداً قدر آن را نداشتم، زیرا از یک تعقیبکننده آمدم، و سپس رکورد ساعت مورد توجه قرار گرفت. فکر کردیم، بیایید ببینیم آیا میتوانیم این کار را انجام دهیم و در تور دو فرانس انجام دهیم، و کارساز بود، اما من به اندازه کافی برای آن ارزش قائل نشدم – تا بعد از آن نمیدانستم چقدر معنی دارد.'
هیئت مدیره از نبود زمان آزمایشی پیش درآمد در تورهای اخیر نیز پشیمان نیست. او میگوید: «اگرچه پیشگفتار سهام من در تجارت بود، من گرایش به قرار دادن سنگفرشها، قرار دادن مراحل شناختهشده بادی متقابل، قرار دادن کمی برج در فاصله 5 کیلومتری پایان را ترجیح میدهم.» "آنها برای مسابقه وحشتناک هستند، اما مردم غافلگیری را دوست دارند و همه این چیزها باعث شده است که تماشای آن به برنامه ای بسیار غنی تر تبدیل شود.".
اختراع سودهای نهایی
قبل از انتقال به جاده، رکورد ساعت مهم ترین میدان آزمایشی بود که ناشی از رقابت شدید او با Graeme Obree بود. از آنجایی که این جفت یکدیگر را به بالاترین سطح سوق میدادند، آیا دوستی خارج از مسیر ایجاد کردند؟ بوردمن اذعان میکند: «نه، ما حتی پنج بار در سال همدیگر را ملاقات نمیکردیم، و همیشه در یا حوالی یک مسابقه بود. اما تحسین عمیقی از جانب من وجود داشت، زیرا با فکر کردن به چیزهایی مانند دستاوردهای حاشیه ای، گریم اولین مبتکر واقعی بود و ما از او کپی کردیم و از تفکر او استفاده کردیم.تحسین بردمن از اوبری به وضوح از صمیم قلب است. او اولین کسی بود که از فکر کردن به تاریخ این رویداد دست کشید و شروع به فکر کردن به مطالبات کرد، و شجاعت اعتقادات خود را داشت وقتی افرادی وجود داشتند که در مورد سبک سواری او شوخی می کردند - از جمله من!'!
متأسفانه، حرفه مسابقات جاده ای Obree هرگز شروع نشد و به رقابت آنها نزدیک شد. بوردمن میگوید: «گریم میتوانست یک موتورسوار فوقالعاده باشد». یکی از چیزهایی که او را عقب نگه داشت این بود که او هرگز نمی توانست مدیریت شود و برای شروع به سراغ افراد اشتباه رفت، Le Groupement، در حالی که رئیس من، راجر لگی، به من این آزادی را داد که با سرعت خودم یاد بگیرم. او ادامه می دهد، روی چیزی که به آن اعتقاد داشتم تمرکز کنم - و بر این اساس پاداش گرفتم. "این چیزی است که گریم به آن نیاز داشت، کسی که به او اجازه دهد این کار را به روش خودش انجام دهد و تصمیم بگیرد که آیا این کار ارزشی دارد یا نه، به جای اینکه به او بگوید چه کاری انجام دهد." در حالی که هموطن بریتانیایی دیوید میلار، با سنگینی انتظار بر دوش، برعکس رانده شد.بوردمن خود را خوش شانس می داند که هرگز چنین فشاری را تجربه نکرده است.
"من در شروع مسابقه یک جایگاه را پیدا کردم که خوشبختانه یک کار را انجام می داد و خوشبختانه ارزش داشت." من نمیتوانستم با بقیه آنها صعود کنم، نمیتوانستم هر روز بهبود پیدا کنم، اما میتوانستم این کار را انجام دهم که در مورد درک خواستههای رویداد قبل از انجام هر کس دیگری بود - آنها اکنون میتوانند - بنابراین من خوش شانس بودم. آن دوره نوعی ثبات داشته باشد. در پایان بسیار بد بود و دلیل محکمی برای اینکه من به اندازه کافی غذا خوردم وجود داشت، اما شگفتانگیز است وقتی به گذشته نگاه میکنید و میبینید که چرا ما همیشه در تیم خود ضربه خوبی میزدیم.»
به پشت سر نگاه نکن
نه اینکه بوردمن نسبت به رقبای فوق العاده خود احساس تلخی کند. «نگاه کردن به عقب و اتلاف وقت، خودپسندی است. مطمئناً به گذشته نگاه میکنم و فکر میکنم آیا چیزی هست که بتوانم یاد بگیرم، که میتوانم از آن برای پیشرفت استفاده کنم، اما هیچ زمانی را صرف نگاه کردن به گذشته و فکر کردن به آنچه باید میکردم نیست.'
در نهایت، این دلایل شخصی بود که باعث شد او ورزش را ترک کند، عمدتاً مشکلات سلامتی ناشی از سطوح پایین هورمون و استئوپنی وضعیت استخوانی. او همچنین اذعان میکند: «من مشکلات زناشویی هم داشتم، چون فقط یک خودخواه بودم.» همه چیز در حدود سال 98 به نتیجه رسید و دیگر جالب نبود. فکر می کنم پایان کار من در واقع سال 97 بود، حتی اگر آن زمان متوقف نشدم.
فهمیدم آنچه در مورد آن صحبت می کنیم این بود که دوباره همان کار را انجام دهیم و لذت برای من این بود که تلاش کنم بهتر باشم، بفهمم این شکاف چیست و چگونه آن را ببندیم. فهمیدم که هیچکدام از ما باور نمیکردیم که بتوانم بیشتر از این کار کنم و فقط علاقهام را از دست دادم.»
دیدن شغلی در پلوتون جذابیتی نداشت. من یک کارآموز نبودم، این کار را نکردم تا حرفه ای باشم، این کار را کردم تا ببینم چه کاری می توانم انجام دهم و بهترین باشم. لازم نبود دوچرخهسواری باشد، میتوانست چیز دیگری باشد، و حالا عناصر تجاری وجود دارند، تلاش میکنند از دوچرخهسواری حمایت کنند. هر چه هست، فقط سعی می کنم بهترین باشم.'
با ملکی در هایلندز، بوردمن اکنون حداقل دو ماه از سال را در اسکاتلند می گذراند. من هنوز دوچرخه سواری را دوست دارم اما به دلایل مختلف اکنون. من دوچرخه جاده ای در خانه ندارم، دوچرخه سواری سیکلوکراس و دوچرخه کوهستان می کنم. من اسکاتلند را برای حق پرسه زدن دوست دارم، بنابراین نقشه سیستم عاملم را دریافت می کنم و بیرون می روم و به کاوش می پردازم و به مدت دو ساعت به کتاب صوتی خود گوش می دهم.» اما اگرچه او از دوچرخه سواری جاده ای کنار رفته است، اشتیاق او به همه چیزهایی که دوچرخه ها دارند عمیق است.. او می افزاید: «این زیبایی دوچرخه سواری است. این می تواند سفر شما به مدرسه، رفتن به مغازه ها، رفتن به یک ورزش یا برای امرار معاش یا هر چیز دیگری باشد. و به همین دلیل است که دوچرخه فوق العاده ترین و دست کم گرفته شده ترین ابزار روی این سیاره است. اگر در مورد آن فکر کنید، دقیقاً همان بالا با دستگاه چاپ است. من سال گذشته کتابی در مورد دوچرخه مدرن نوشتم و رفتم تا ارتش اتریش را ببینم، جایی که آنها یاد می گیرند با دوچرخه جنگیدن با شمشیر را یاد می گیرند، و مشارکت آن در رهایی زنان… تنوع این دستگاه کمتر قدردانی شده است.'
او همچنین در مورد دوچرخه سواری پیست برای BBC اظهار نظر می کند. به محض اینکه مسابقه تمام شد، با کلوپ کاری بیبیسی به خوردن آبجو و کاری میرویم. کل بسته عالی است - ورزش را تماشا کنید سپس با دوستان بیرون بروید. او میگوید و این تقریباً تمام کارهایی است که اکنون انجام میدهم.
جای تعجب نیست که او اینقدر آرام است.
"بله، زندگی کردن در رویا."